ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دلتنگ سلیمانی | نماهنگ یوسف تو شهره شود بر سر هر بازار...
نماهنگ | مجلس قوی
حضرت آیتالله خامنهای: «عرض کردم به ملّت ایران که علاج مشکل ما با دشمنان قویپنجهی بیرحمِ بینالمللی این است که باید قوی بشویم؛ یکی از مؤلّفههای قوی شدن این است که مجلس قوی داشته باشیم. مجلس شورای اسلامی که محلّ قانونگذاری است بایستی قوی باشد؛ کِی مجلس قوی خواهد شد؟ آن وقتی که مجلس شورای اسلامی با رأی بالایی تشکیل بشود.» ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، نماهنگ «مجلس قوی» را منتشر میکند.
نماهنگ معرفی | آیات عهد؛ دفاع از قانون در جریان فتنه ۸۸
آیات عهد، یک روایت تصویری ویژه از چهل سال فعالیتها و نقاط مهم عملکرد انقلابی حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای است که مخاطبان را با گوشههای بینظیری از کنشهای اثرگذار ایشان از آغاز پیروزی انقلاب و سی سال رهبری نظام اسلامی آشنا میکند.
شمارهی ویژهی این مجموعه به گوشههایی از تدابیر حضرت آیتالله خامنهای در جریان فتنه سال ۱۳۸۸، با محوریت دفاع از «قانون» و حقوق ملت میپردازد. در این قسمت که به مناسبت سالروز حماسه نهم دی منتشر میشود، سیری از تحولات مرتبط با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، مدعیات جریان اغتشاشگر و اقدامات متقابل رهبری و نظام اسلامی را مشاهده میکنید.
نماهنگ | خانهدار و پر افتخار
بخش زن و خانواده پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس بیانات رهبر انقلاب درباره موضوع خانهداری زنان نماهنگ «خانهدار و پر افتخار» را منتشر میکند.
بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
حضرت آیتالله خامنهای: «زن بودن، برای زن یک نقطهی امتیاز است، یک نقطهی افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد.» ۱۳۹۱/۰۴/۲۱
«بنده عقیده ندارم به این که زنها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی کار کنند؛ نه، اشکالی ندارد؛ اما اگر چنانچه این به معنای این باشد که ما به خانهداری به چشم حقارت نگاه کنیم، این میشود گناه. خانهداری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز.» ۱۳۹۲/۰۲/۱۱
«وظیفهای بر دوش دولت است. باید به آن خانمهائی که حالا به هر دلیلی، به هر جهتی، با هر ضرورتی، کار تماموقت یا نیمهوقت را قبول کردهاند، کمک بشود تا بتوانند به مسئلهی مادری برسند، به مسئلهی خانهداری برسند. با مرخصیها، با زمان بازنشستگی، با مدت کار روزانه، به نحوی بایستی دولت کمک کند تا این خانمی که حالا به هر دلیلی آمده اینجا شاغل شده، بتواند به آن قضیه هم برسد.
مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستی بر روی کار زنهای خانهدار ارزشگذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند - من دیدم زنانی را از این قبیل - گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از اینجور زنی قدردانی شود.» ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
«من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همهی کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. گیرم این زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد - داشته باشد - اما این مسئولیت را باید مسئولیت اول و مسئولیت اصلی خودش بداند. بقای نوع بشر و رشد و بالندگی استعدادهای درونی انسان به این وابسته است؛ حفظ سلامت روحی جامعه به این وابسته است؛ سَکن و آرامش و طمأنینه در مقابل بیقراریها و بیتابیها و تلاطمها به این وابسته است؛ این را نباید فراموش کنیم.» ۱۳۸۶/۰۴/۱۳
نماهنگ معرفی | امید جانهای خسته/امدادرسانی رهبر انقلاب به مردم سیلزده ایرانشهر در دوران پهلوی
۲۳ آذر ۱۳۵۶، رژیم پهلوی یک روحانی جوان خراسانی را به تبعید فرستاد. آیتالله سیدعلی خامنهای، از مبارزان مصمم مشهد، راهی ایرانشهر، یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان شد تا به دور از جریانات اصلی نهضت فزایندهی ضد شاهنشاهی، بیش از گذشته تحت نظارت رژیم باشد.
اما چندماه بعد، و در تیرماه ۵۷، سیل ویرانگر ایرانشهر، جریان جدیدی از خیزش مردمی را علیه رژیم به راه انداخت. در ناتوانی نهادهای حکومتی و نارضایتی مردم محروم ایرانشهر، همان روحانی جوان بود که مدیریت بحران را بر عهده گرفت. ایرانشهر، حالا نمونهی کوچکی از ایران شد تا مردم، اراده روحانیت برای فریادرسی ملت، و دغدغهی مبارزین برای آبادانی مملکت را از نزدیک مشاهده کنند.
ویدئویی که تماشا میکنید، درآمدی است بر یک فیلم نویافته از حضور آیتالله خامنهای در ایرانشهر، و تکاپوی ایشان برای کمکرسانی به مردم که برای نخستین بار منتشر میشود. نسخه کامل این ویدئو که دست کم تاکنون، قدیمیترین فیلم موجود از زندگی آیتالله خامنهای است، روایتی صادق و گویا از ایران پیش از انقلاب، و پیوند دیرینهی روحانیت و جامعهی ایرانی را به تصویر خواهد کشید. منتظر نسخهی کامل این فیلم باشید.
نماهنگ | فرستادگان حسین علیهالسلام
حضرت آیتآلله خامنهای: «[حضرت امام حسین] هم دو سه نفر مأمور کارکُشتهى مبرّزِ قویدست که تالیتِلو خودش بودند، بهسوى تاریخ فرستاد.
این چند مأمور، یکى خواهرش زینب کبرا است -انت بحمد الله عالمةٌ غیر معلّمة؛ آنچنان [امام سجّاد(علیهالسّلام)] دربارهى زینب کبرا حرف میزند که انسان به یاد یک امامى از خاندان پیغمبر [میافتد] هم علیبنالحسین(صلواتاللهعلیه) امام سجّاد است، هم خواهر دیگرش امّکلثوم است، هم سکینه است، هم فاطمهى بنتالحسین است؛ از خاندان پیغمبر چندین نفر بهصورت ظاهر، اسیرانى در دست دشمنان و در باطن، مأمورانى از جانب آن مرکز الهام و وحى خداوندى به کوفه و شام و مدینه اعزام شدند. و در همان چند روز اسارت و بعد از اسارت و تا آخر عمرشان، قطرى از اقطار را هرکدام احیاء کردند، زنده کردند و از این عملى که امام حسین انجام داد بهرهبردارى شد.»
دیگرمطالب:
نماهنگ | قربان شهامت این زن
حضرت آیتالله خامنهای: معروف است که مادر اباالفضل یعنی امّالبنین -مادرِ پسران؛ چهار برادرند، اباالفضل است و سه برادر کوچکتر از خودش- بعد از آنکه چهار پسر را یکجا از دست داد -قربان شهامت این زن! قربان بزرگواری این زن- خیال میکنید بنا کرد شیون و ناله کردن، بنا کرد دشمن را بر خود جری کردن، ابدا! گریه میکرد امّا گریهی او خون از در و دیوار میباراند. دست بچّهی کوچک اباالفضل را که عبیداللهبن العبّاس است میگرفت و میآورد در قبرستان بقیع -حالا قبرستان بقیع کجا، کربلا کجا؛ بچّههایش در کربلا افتادند و دفن شدند، امّا او دنبال یک شعار تبلیغاتی است، کاری ندارد که کجا افتادند- چهار صورت قبر درست میکرد، مینشست بالای سر اینها، بعد بنا میکرد حرف زدن؛ ببینید شعرهایی که میخواند چه بود: میگفت ای کسی که دیدی عبّاس مرا، اباالفضل مرا که در روز عاشورا در مقابل لشکریان دشمن و انبوه دشمنان شمشیر در دست داشت و حمله میکرد، یک خبری من شنیدهام، نمیدانم که آیا این خبر راست است یا نه -مادر دارد میگوید- نمیدانم این خبر درست است یا درست نیست؛ من شنیدم که در روز عاشورا بر سر فرزندم اباالفضل عمودی از آهن نواختند. تعجّب میکنم از شجاعت فرزندم که چطور ممکن است او اجازه بدهد به دشمنش که عمودی از آهن را بر سر او بزنند! پس احتمال دیگری میدهم: لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منک احد؛ پسرم! یقیناً اگر شمشیر در دست داشتی، کسی جرئت نمیکرد به تو نزدیک بشود؛ پس این که بر سرت عمود آهن زدهاند، معلوم است قبلاً دستهای تو را قطع کردهاند. لا حول و لا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم.
گفتار سوّم تحلیل قیام حسینی
شب تاسوعای سال ۱۳۹۴ هـ.ق
۱۳۵۲/۱۱/۱۲
مسجد کرامت مشهد