امیرالمؤمنین علیهالسلام، مرجع رهروان حقیقت
حضرت آیتالله خامنهای: «تمام ارزشها و صفاتی که انسان -چه بهعنوان انسان مؤمن به اسلام، چه بهعنوان انسان مؤمن به هر دینی، و چه بهعنوان انسان بیاعتقاد به هر دینی؛ هرجور انسانی- به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّبنابیطالب جمع است؛ یعنی علیّبنابیطالب (سلاماللهعلیه) شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید. افرادی از اهل سنّت که دربارهی فضائل امیرالمؤمنین در طول سالهای متمادی نوشتهاند بسیارند؛ جورج جرداق مسیحی،آن کتاب پنج جلدی را نوشته؛ یک مسیحی دربارهی امیرالمؤمنین سالها قبل عاشقانه کتاب مینویسد. همین شخصیّت آمد اینجا پیش من و راجع به کتابش صحبت شد، گفت من از دوران نوجوانی با نهجالبلاغه آشنا شدم، نهجالبلاغه مرا به شخصیّت علیّبنابیطالب هدایت کرد؛ این کتاب را نوشت: الامام علی صوت العدالة الانسانیّة. کسی که اصلاً دین هم نداشته باشد -یعنی به هیچ دینی معتقد نباشد- وقتی شخصیّت امیرالمؤمنین را بشناسد، در مقابل او خضوع میکند، تعظیم میکند.» ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سیزدهم رجب، سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام نماهنگ «مرجع رهروان حقیقت» را منتشر میکند.
مجموعه نقش روایت | رویانتان رویان باد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در بیانات و دیدارهای مختلف خود، از مؤسسه «رویان» و پیشرفتهای آن در زمینه سلولهای بنیادی به عنوان نمونهای از موفقیتهای چشمگیر در حوزه پزشکی و علمی کشور یاد کردهاند.
ایشان در این زمینه، بارها پیشرفتهای «رویان» را مایه افتخار برای کشور دانسته و از مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی بهعنوان بنیانگذار این حرکت علمی و مدیری انقلابی یاد کردهاند.
رسانهی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر کاظمی آشتیانی، با تولید و انتشار شماره جدیدی از مجموعه پینمای نقش روایت، تحت عنوان «رویانتان رویان باد»، مرور مختصری بر آغاز جهش مؤسسه «رویان» در زمینه تولید سلولهای بنیادی با محوریت دکتر کاظمی آشتیانی داشته است.
امام خامنهای: امکان دستیابی به ۸ درصد رشد اقتصادی/ مقاومت باید روزبهروز قویتر شود
در سالروز قیام نوزدهم دی ۱۳۵۶
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خوشامد عرض میکنم به همهی برادران و خواهران عزیزی که از قم تشریف آوردهاید و این فضای حسینیّهی ما را با نفَس گرم خودتان، با دل نورانی خودتان، با یاد شهیدان عزیز خودتان، منوّر و معطّر کردهاید. علاوهی بر مناسبت نوزدهم دی ــ که مناسبت مهمّی است و دربارهاش عرض خواهم کرد ــ نفْس دیدار با مردم مؤمن، شجاع، فعّال قم برای ما ارزشمند است. از خدای متعال میخواهیم که این مردم عزیز را همیشه در سایهی تفضّلات خود و الطاف خود محفوظ و موفّق بدارد.
بزرگداشت حادثهی نوزدهم دی ۵۶ از دو نظر لازم و ضروری است: اوّلاً از این نظر که روز نوزدهم دی سال ۵۶ یکی از قلّههای تاریخ کشور ما است؛ یعنی هر کسی در آینده به تاریخ کشور نگاه کند، یکی از برجستهترین نقاط این تاریخ، همین روزی است که شما به مناسبت آن در اینجا اجتماع کردهاید؛ چون این روز بود که یک حرکت عظیمی را در کشور به راه انداخت و این حرکت عظیم به یک انقلاب عظیمی منتهی شد که دنیا را تکان داد، نقشهی سیاسی دنیا را تغییر داد؛ [لذا] قلّه است. جهت دوّم برای لزوم پاسداشت نوزدهم دی این است که ما باید از نوزدهم دی درس بگیریم. این حوادث، این ایّامالله، برای درس گرفتن هستند؛ هم درس بگیریم، هم عبرت بگیریم. لذاست که این اجتماع هر سالهی شما ــ چه اینجا، چه در خود قم ــ یک حرکت لازم و معتبر و انشاءالله اثربخشی است. من در این بخش دوّم، یعنی درسها و عبرتهای مربوط به حادثهی نوزدهم دی، چند مورد را یادداشت کردهام که به شما عرض کنم.
یک مورد این است که رژیم آمریکا و استکبار جهانی چگونه ایرانی را میپسندیدند. امروز هم که شما میبینید هر کسی از یک گوشهای ــ داخل، خارج ــ یک حرفی میزند، بدانیم آمریکا ایران را چه جور میپسندد و چه جور آرزو میکند، چه جور میخواهد؛ این را در این مسائل مربوط به قضیّهی قم میشود فهمید.
چند روز پیش از نوزدهم دی،(۱) کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، تهران بود؛ در یک جلسهی رسمی بنا کرد از محمّدرضا تعریفهای مبالغهآمیز کردن و گفت ایران، امروز، به برکت این آقا جزیرهی ثبات است؛ یعنی ایران سال ۵۶ در چشم رئیسجمهور آمریکا یک ایران مطلوب به حساب میآمد. ایران سال ۵۶ چه جوری بود؟ من حالا سه چهار مورد از شاخصها را عرض میکنم.
از لحاظ سیاست خارجی، مطیع محض آمریکا بود. آن روز بیش از پنجاه هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران حضور داشتند در ارتش و بیرون ارتش و دستگاههای اطّلاعاتی و دیگر دستگاهها که با پول ایران، از خزانهی ایران حقوق میگرفتند و آنطوری که تحقیق کردند، پولی که این مستشارها میگرفتند از مجموعِ بودجهی آموزشوپرورشِ آن روز بیشتر بود؛ این یک نمونه است. کار سیاست خارجیِ رژیمِ مطلوبِ آمریکا این بود که مطیع محض باشد و منافع آمریکا را و منافع رژیم صهیونیستی را تأمین کند. حالا خدا خواست، انقلاب شد وَالّا اگر حادثهی انقلاب پیش نمیآمد، تا چند سال بعد از آن، همهی دشتهای حاصلخیز کشور مثل دشت قزوین ــ که در اختیار صهیونیستها قرار گرفت ــ در اختیار آنها قرار میگرفت. این دشت قزوین داده شد به صهیونیستها. کار سیاست خارجی این بود. این سیاست خارجی.
سیاست داخلی؛ سیاست داخلی رژیم عبارت بود از سرکوب مطلق هر حرکتی در داخل کشور؛ دیکتاتوری شدید. همهی مجموعههایی که داعیهی مبارزهی با نظام آن روز ــ رژیم سلطنتی ــ را داشتند، با فشار و سرکوب رژیم منزوی شده بودند؛ از جبههی ملّی بگیرید ــ که جبههی ملّی یک مجموعهی سیاسیای بودند، سیاسیکار بودند ــ تا نهضت آزادی؛ یک سر قضیّه اینجا، تا چریکهای فدائی خلق که کمونیست بودند و مسلّح بودند و در جنگلها بودند، همه سرکوب شده بودند. من به شما عرض بکنم که جز حرکت تابع امام بزرگوار ــ حرکت دینی و نهضت دینی که فعّال بود در سرتاسر کشور، از [سال] ۵۳ و ۵۴ به بعد تا [سال] ۵۶ و تا پیروزی انقلاب ــ هیچ سازمانی، هیچ تشکیلاتی در سطح کشور وجود نداشت که بتواند حرفی بزند، اعتراضی بکند؛ همه را سرکوب کرده بودند. این سیاست داخلی رژیم بود.
اقتصاد کشور؛ آن روز جمعیّت کشور حدود ۳۵ میلیون [نفر] بود. روزی نزدیک به شش میلیون بشکه نفت میفروختند ــ توجّه دارید مبالغ را! ــ ما امروز وقتی که یک میلیون و پانصد هزار بشکه نفت میفروشیم، دولتهایمان افتخار میکنند. آن روز نزدیک به شش میلیون بشکه نفت میفروختند، صادر میکردند، پولش میآمد داخل کشور و میرفت در جیب یک طبقهی خاص؛ شکاف طبقاتی در کشور به شکل هولناکی خودش را نشان میداد. این ضریب جینی که اهل اقتصاد میدانند که شاخص شکاف طبقاتی است، در دوران آنها ۵۱ درصد بود، یعنی بالاترین رقم! این شکاف طبقاتی بین مردم. طبقات فقیر رهاشده [بودند]؛ پول کشور صرف کشور نمیشد، صرف مردم نمیشد، صرف آبادانی نمیشد، صرف راههای درست نمیشد؛ سطح زندگی مردم پایین [بود]. این هم از اقتصاد.
[از لحاظ] علم و فنّاوری؛ کشور از عقبافتادهترین کشورهای دنیا در علم و در فنّاوری بود؛ در ردیفهای آخر، [بین] کشورهای عقبافتاده [بود]. علم و فنّاوری ما این بود.
از لحاظ فرهنگی؛ گسترش فساد و ابتذال، دوری روزافزون از ارزشهای اخلاقی و دینی و مذهبی، ترویج فرهنگ غربی، ترویج بیحیائی به طور روزافزون در کشور، حتّی بیش از کشورهای اروپایی، که آن روز قضاوت کسانی از خودهایشان در مطبوعات ما همین بود که اینجا وضع زنهای کشور در پوشش و لباس و حجاب و حیا و مانند اینها از کشورهای اروپایی بدتر است! این هم وضع فرهنگی.
خب، ایران این بود؛ آن وضع سیاستش، آن داخلیاش، آن خارجیاش، آن اقتصادش، آن علمش، آن فرهنگش، این [ایران] را رئیسجمهور آمریکا میپسندید و تعریف میکرد و تمجید میکرد و محمّدرضا را به خاطر ایجاد یک چنین ایرانی بالا میبرد که حتّی خودهایشان هم میگفتند ــ دُوروبَریهایش ــ که نطق او مبالغهآمیز بود، امّا این مبالغه را کرد. اینها برای ایران این [وضع] را دوست داشتند، این را آرزو میکردند؛ امروز هم برای کشور این را آرزو میکنند؛ کارتر این آرزو را به گور برد، اینها هم این آرزو را به گور خواهند برد.
درس دوّم از حادثهی نوزدهم دی: خطای محاسباتی دستگاه آمریکا. این کسانی که به ظواهر آمریکا دل میبندند و عظمت معنوی ملّت خودشان را از یاد میبرند، خدا را از یاد میبرند و آمریکا در نظرشان جلوه میکند، توجّه کنند: «خطای محاسباتی آمریکا». روز دهم دی سال ۱۳۵۶، کارتر آمد اینجا، نطق کرد و تمجید کرد و سفارش کرد و گفت اینجا «جزیرهی ثبات» است و مانند اینها، روز نوزدهم دی، یعنی نُه روز بعد از آن، حادثهی قم اتّفاق افتاد؛ خطای محاسباتی [داشتند]. اینجور میفهمیدند و اینجور غلط محاسبه میکردند. مردم قم هم به نیابت از ملّت ایران قیام کردند؛ مردم قم با انگیزهای آمدند وارد میدان شدند که آن انگیزه، در سرتاسر کشور وجود داشت؛ بعد نشان داده شد و همه دیدند. آن روز قمیها بودند که توانستند پیشرو این حرکت بشوند و نشان بدهند.
انقلاب اسلامی از دل مهمترین سنگر استکبار بیرون آمد؛ این خطای محاسباتی آمریکا است؛ آنها فکر نمیکردند: وَ ظَنُّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللهِ فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا.(۲) مثل حضرت موسیٰ؛ حرکت موسوی در دل خانهی فرعون و کاخ فرعون آغاز شد که به نابودی کاخ فرعون و فرعونیان انجامید. اینجا ایرانِ دوران پهلوی، قلعهی مستحکمِ منافعِ آمریکایی بود؛ از دل این قلعه بود که انقلاب بیرون آمد و جوشید؛ و آمریکاییها نفهمیدند و آمریکاییها فریب خوردند و آمریکاییها خواب ماندند و آمریکاییها غافل شدند؛ خطای محاسباتی آمریکا یعنی این. بعد از آن هم تا امروز، در طول این چند دهه، آمریکاییها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند، اشتباه کردند. مخاطب این حرف من، بیشتر، آن کسانی هستند که مرعوب سیاستهای آمریکایند: مرعوب نباشند.
آمریکاییها در این چهل و چند سال، در اغلب سیاستهایی که علیه جمهوری اسلامی به کار بردند اشتباه کردند. مثلاً تحریم کردند؛ برای چه تحریم کردند؟ تحریم کردند که اقتصاد ایران را به زانو دربیاورند دیگر؛ ما بیشترین پیشرفت علم و فنّاوری را در همین دورانِ تحریم کردیم؛ بیشترین نفوذ منطقهای را در همین دوران انجام دادیم؛ ما بیشترین جوان آمادهبهکار در زمینههای گوناگون را، در همین دوران تحریم در مقابل خودمان مشاهده کردیم. محاسبهی آمریکا غلط از آب درآمد؛ خواست ایران را فلج کند، ایران فلج [نشد]. بله؛ البتّه تحریم ضررهایی به کشور زد؛ اینجور نبود که ضرر نزند، ضرر زد؛ انشاءالله ملّت ایران به حساب این ضررها هم یک روزی خواهد رسید.
خلاصهی حرف من در این درسِ دوّمِ حرکتِ قمیها این است که آن دیوار بتونی استکبار غرب از جایی ترک خورد که بیشترین امید را به آنجا داشت؛ از ایران. [انقلاب اسلامی] حقیقتاً حصار غرب را متزلزل کرد؛ این دیوار بتونیای که با تبلیغات و با پول و با رشوه و با انواع و اقسام جنایات درست کرده بودند ــ و هنوز هم البتّه وجود دارد؛ و این دیوار باید خراب بشود ــ اوّلین تَرک را انقلاب اسلامی در آن به وجود آورد. این، درس دوّم ماجرای قم شما.
درس سوّم این است که ما وقتی به قضایای قم نگاه میکنیم، میفهمیم که باید خودمان را، افکارمان را، افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیّت ببخشیم ــ این جزو درسهای نوزدهم دی است ــ همچنان که آن روز ذهن قمیها مصونیّت پیدا کرده بود. چرا؟ مقاله منتشر کردند، امام را متّهم کردند، بدگویی کردند؛ هدفشان چه بود؟ اینها که بر همهچیز مسلّط بودند؛ هزاران نفر از طرفداران امام زیر شکنجه بودند، در زندانها بودند، در تبعیدها بودند؛ دیگر مقاله چرا؟ آنها به یک حقیقتی دست پیدا کرده بودند که امروز هم وجود دارد؛ آنها فهمیده بودند که غلبهی بر یک ملّت فقط با ابزارهای سختافزاری ممکن نیست، ابزارهای نرمافزاری هم لازم است. آنها چیست؟ تبلیغ کردن، توجیه کردن، تبیین کردن. اینکه بنده اینهمه روی «تبیین» تکیه میکنم [به همین خاطر است]. میخواستند دل مردم را نسبت به امام بزرگوار سرد کنند. چند هزار نفر از طرفداران امام اینجا در زندان و در تبعید و زیر فشار و کتک و همهچیز، امّا این کافی نبود؛ باید کاری میکردند که آن ذوالفقاری را که از کنار قبر امیرالمؤمنین، این دلها را برمیآشفت و این حرکت عظیم را به وجود میآورد، از بین ببرند؛ [یعنی] زبان مبارک امام بزرگوارمان. اینجا سختگیری میکردند، یک پیام یا یک اطّلاعیّه از امام میآمد، دلهای افسرده دوباره امیدوار میشد، خستگی آدمهای خسته برطرف میشد، میدان مبارزه گرمتر میشد. قیام قمیها این نقشه را باطل کرد.
اگر شما قمیها روز نوزدهم دی آن حرکت را انجام نمیدادید، این مقالهنویسی و اهانت کردن ادامه پیدا میکرد؛ اوّل به یک صورت، بعد به شکلهای پیچیدهتر؛ از شخص امام بزرگوار به روحانیّت، از روحانیّت به اصل دین سرایت میکرد و پیش میرفت. قمیها جلوی این حرکت را گرفتند، نگذاشتند این اتّفاق بیفتد. امروز هم همینجور است. امروز هم آمریکاییها خوب فهمیدهاند که با ابزارهای سختافزاری نمیشود کارها را پیش برد. ببینید در غزّه اینهمه آدم کشتند، تانک آمد، توپ آمد، بمب آمد، مسلسل آمد، ریزپرنده آمد، عناصری را به شهادت رساندند امّا نهضت را نتوانستند از بین ببرند. در لبنان، از حزبالله کسی مثل سیّدحسن نصرالله را به شهادت رساندند، عناصر زیادی را از بین بردند ــ اینها کارهای سختافزاری است ــ امّا نتوانستند حزبالله را از بین ببرند و نمیتوانند و نخواهند توانست؛ لذا باید کار نرمافزاری کنند، باید تبلیغات کنند. این، برای من و شما مردم ایران، امروز یک شاخص مهم است. کار نرمافزاری عبارت است از: دروغ، دروغپردازی، فاصله انداختن بین واقعیّت با فکر و تصوّر افکار عمومی. شما رو به قوّت میروید، او تبلیغ میکند که شما دارید ضعیف میشوید؛ خودش دارد ضعیف میشود، تبلیغ میکند که دارد قوی میشود؛ شما تهدیدناپذیر میشوید، او میگوید من با تهدید شما را از بین میبرم. تبلیغات این است. یک عدّهای هم تحت تأثیر قرار میگیرند.
امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاههای تبلیغاتی ما، برای دستگاههای فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، این است که پردهی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز قمیها کردند؛ آن روز این ابزار را از دست دشمن گرفتند، شکستند؛ کاری کردند که او دیگر نتواند اصلاً ادامه بدهد. این درس سوّم.
خب حالا در این زمینهی استفادهی از درسهای نوزدهم دی، یک چیز دیگر هم دنبالهی همین مسئله عرض بکنم و آن، این است که ذات استکبار تغییر پیدا نکرده. کسی خیال نکند که آمریکای امروز با آمریکای آن روز فرق دارد، رژیم صهیونیستیِ امروز با رژیم صهیونی آن روز فرق دارد؛ نه، همان[جور] هستند؛ روشها تفاوت کرده، ابزارها تفاوت پیدا کرده. آن روز با مقاله این کار را میکردند، امروز وسایل و ابزارهایشان هزار برابر متنوّعتر و گستردهتر و تواناتر شده؛ ما [هم] باید هزار برابر از آن روز هوشیارتر باشیم؛ باید توجّه کنیم، دقّت کنیم؛ باید امنیّتسازی کنیم، مصونیّتسازی کنیم، حرف دشمن را باور نکنیم. کلید قضیّه این است: حرف دشمن را باور نکنیم. اگر دیدید در تبلیغات دشمنان حرفی وجود دارد که احساس میشود برای تحت تأثیر قرار دادن شما است، [آن] حرف را رد کنید؛ بدانید دروغ میگوید، بدانید دروغ میگوید! اگر نشانههای فریب را در یک سخنی دیدید، بیدرنگ آن را کنار بگذارید. عید نوروز میشود، رئیسجمهور آمریکا به مردم ایران تبریک میگوید! این تبریک راست است؟ خب معلوم است این یک فریب و یک دروغگویی بزرگ [است]؛ اینها حاضرند میلیونها [نفر] از مردم ایران را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید دربارهی غزّه از آن طرف پول میدهند، سلاح میدهند به دشمن، از آن طرف [دیگر] هم گاهی اظهار میکنند که نه، مثلاً خوب است که این کارها انجام نگیرد. سخن دشمن را نباید باور کرد. خب، حالا این راجع به درسهای نوزدهم دی.
دو سه مطلب دیگر هم عرض میکنیم. یک مطلب این است که ببینید برادران عزیز، خواهران عزیز! ایران ــ کشور شما ــ یک قلّهی راهبردی است در دنیا، هم از لحاظ امکانات طبیعی، هم از لحاظ امکانات انسانی، هم از لحاظ موقعیّت جغرافیایی و جغرافیای سیاسی؛ یک کشور برخورداری است از این جهات؛ این خدایی است، کار خدا است. مردمش، نیروی انسانیاش از متوسّط دنیا جلوترند؛ امکانات طبیعیاش از متوسّط دنیا بیشتر است؛ موقعیّت جغرافیاییاش از بسیاری از کشورهای دنیا حسّاستر است؛ از لحاظ جغرافیای سیاسی هم همینجور، وسط دنیای اسلام قرار گرفته؛ قلب دنیای اسلام است. خب این کشور، این منبع عظیم راهبردی، از اواسط دههی ۱۳۲۰ شمسی یعنی از حدود هشتاد سال پیش، این منبع ثروت که ایران شما باشد، دهها سال در مشت آمریکا بود، متعلّق به آمریکا بود، [در] دست آمریکا بود؛ انقلاب شما آمد این را از دست آمریکا بیرون کشید؛ تلخکامی آمریکا از این قضیّه فراموششدنی نیست. بعضیها میگویند: شما که نسبت به آمریکا، نه حاضرید مذاکره کنید، نه حاضرید ارتباط برقرار کنید، [پس] چرا با کشورهای اروپایی ارتباط دارید؟ خب آنها هم مثل آمریکایند، چه فرقی میکند؟ خب همانطور که آنها سفارت دارند، این هم داشته باشد. نه، فرق هست [بین اینها]. فرقش این است که آمریکا اینجا تملّک کرده بود، از کف او و قبضهی او بیرون کشیده شد؛ کینهی او نسبت به کشور و انقلاب، کینهی شتری است و به این آسانیها دستبردار نیست. این فرق میکند با فلان کشور اروپایی. بله، آن کشور اروپایی هم دوستِ عزیزکردهی ملّت ایران نیست؛ این را ما میدانیم، بلدیم، امّا این با آن خیلی فرق دارد. با انقلاب اسلامی، آمریکا یک ثروت عظیم، یک امکان عظیم سیاسی و اقتصادی را از دست داده، بعد هم در این چهل و چند سال چقدر خرج کرده برای اینکه بتواند مجدّداً ایران را از چنگ انقلاب اسلامی بیرون بیاورد و در اختیار خودش قرار بگیرد و نتوانسته. کینهی او با جمهوری اسلامی با کینهی فلان کشور دیگر فرق دارد؛ خیلی فرق دارد. علّت اینکه ما بین آمریکا و دیگر کشورهای غربی تفاوت قائل میشویم، این است: آمریکا در ایران شکست خورده و درصدد است که این شکست را جبران کند، لذا هر جور بتواند دشمنی میکند. این نکتهی اوّل.
نکتهی دوّم؛ یکی از خواستههای استکبار به طور کلّی ــ از جمله در رأسِ استکبار، دولت آمریکا ــ از مسئولان همهی کشورها، از جمله از مسئولان جمهوری اسلامی این است که وقتی راجع به مسائل گوناگون کشور فکر میکنند، طرّاحی میکنند، نقشهکشی میکنند، یک نگاهی هم به منافع آمریکا داشته باشند، ملاحظهی آمریکا را هم بکنند؛ این درخواست آنها است. ما که خب مستقیم ارتباطی نداریم [امّا] از طُرق مختلف این را به مسئولان ما تفهیم میکنند. در این سالهای متمادی ما نمونههای متعدّدش را دیدیم که بیایند واسطه بشوند در فلان قضیّهی اقتصادی، فلان قضیّهی فرهنگی، فلان مسئلهی سیاست خارجی، که شما که میخواهید این کار را بکنید، این را تغییر بدهید، به این نحوه عمل کنید که آمریکا هم یک سودی ببرد؛ این یکی از خواستههای آمریکا است! من عرض میکنم این تهدیدِ مردمسالاری است؛ اگر مسئولان کشور ما در هر دورهای به این توقّع بیجای آمریکاییها گوش فرابدهند، مردمسالاری کشور و جمهوریّت کشور را تهدید کردهاند. چرا؟ برای خاطر اینکه مردم به ما رأی دادند، ما را سر کار آوردند، برای اینکه برای منافع آنها کار بکنیم؛ نهاینکه منافع آمریکا را مورد نظر قرار بدهیم.
آن کسانی که در مسائل فرهنگی، در مسائل اقتصادی، در مسئلهی تورّم، در مسئلهی تولید، در مسئلهی ارز، در مسائل فرهنگی، در مسئلهی حجاب و غیره تصمیم میگیرند، توجّه داشته باشند که ملاحظهی خواستهی آمریکا، مواضع آمریکا و مواضع صهیونیستها را نکنند، ملاحظهی منافع کشور را بکنند، ملاحظهی منافع جمهوری اسلامی را بکنند. خوشبختانه، مواضع صریح و شجاعانهی رئیسجمهور محترممان در مورد رژیم صهیونیستی دل مردم را شاد کرد، مردم خوشحال شدند. ایشان، صریح و قاطع، هم در مورد رژیم صهیونیستی، هم در مورد تحرّکات آمریکا و پشتیبانیهای آمریکا موضع قاطع گرفت؛ این خیلی خوب بود. باید مراقبت بکنند؛ مسئولین کشور، در این زمینه بایستی مراقب باشند و تسلیم خواستهی کسانی نشوند که از بُن دندان با ملّت ایران و با جمهوری اسلامی دشمنند و ایران را ویران میخواهند و آرزو میکنند.
مسئلهی بعد، مسئلهی «امید» است؛ امید. ما بایستی به هدایت الهی امیدوار باشیم، به کمک الهی امیدوار باشیم، به نیرویی که خدا به ملّتها داده امیدوار باشیم. درست نقطهی مقابل آن کاری که دشمن میخواهد بکند که امید را از دل جوانهای ما خارج کند، آنها را مأیوس کند، همهی کسانی که در زمینههای تبلیغاتی مخاطبی دارند، میتوانند حرف بزنند، زبان گویایی دارند، یکی از بزرگترین و اوّلیترین اهدافشان بایستی این باشد که امید را در دلها زنده کنند و حرف ناامیدکننده بر زبان جاری نکنند. این کاری بود که امام بزرگوار خیلی به آن توجّه داشت. شما ملاحظه کنید در همین قضیّهی نوزدهم دی، روز نوزدهم دی این حادثه اتّفاق افتاد، مردم قم قیام کردند و قیام قم سرکوب شد؛ مردم را زخمی کردند، شهید کردند، خیابانها را خونین کردند؛ این مال نوزدهم دی است. پیام امام بزرگوار، در دوّم بهمن ــ یعنی دوازده روز بعدش ــ از نجف آمد؛ در پیام امام این عبارت هست که من یادداشت کردهام: «من به ملّت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیهی قوی و شجاعت بیمانند، نوید پیروزی میدهم.»(۳) مردم در خیابانهای قم سرکوب شدند؛ چه کسی گمان پیروزی میبَرد؟ امام میگوید من به شما نوید پیروزی میدهم! امام بشارت میدهد که شما با این کارتان، با این حرکتتان، ایران را زیرورو کردید، سیاست جهانی را تغییر دادید. این، نوید پیروزی امام است.
چه کسی آنوقت باور میکرد که این حرکت به جایی برسد که یک قدرت بزرگِ خطشکنی مثل جمهوری اسلامی در این منطقه سرپا بیاید که برای همهی اهداف خباثتآلود غرب تا آنجایی که میتواند اختلال ایجاد کند و مانع بشود، جلوی خیلی از تجاوزها را بگیرد، جلوی خیلی از سیاستها را بگیرد؛ چه کسی باور میکرد؟ آن روز چه کسی باور میکرد که روزی فرابرسد که پرچم آمریکا در کشورهای غربی آتش زده بشود، حتّی در خود واشنگتن آتش زده بشود؟ چه کسی خیال میکرد؟ آن روز امام گفت من به شماها نوید پیروزی میدهم. این معنایش همین است که ما بایستی هرگز نگذاریم چراغ امید خاموش بشود.
امروز در همین مسئلهی اقتصادی هم ــ که حالا ما مشکلات اقتصادی داریم ــ آن کسانی که واردند، مطّلعند، کارشناسند، اینها افق را امیدوار میبینند. وقتی مثلاً فرض کنید در سیاستها گفته میشود، [رسیدن به] رشد هشتدرصدی اقتصاد کشور، یک عدّهای حرفهایی میزنند که معنایش این است که این ممکن نیست. در نمایشگاه فعّالان اقتصادی که رئیسجمهور رفت آنجا، فعّالان اقتصادی گفتند و ثابت کردند و رئیسجمهور حرف آنها را تکرار کرد، گفتند ما رشد هشتدرصدی را میتوانیم تأمین کنیم، بدون احتیاج به خارج. بنابراین ما در همهی زمینهها باید امیدوار باشیم، منتها امیدواری بدون تلاش معنی ندارد. امیدوار باشیم و تلاش کنیم؛ امیدوار باشیم و به لوازم پیشرفت عمل کنیم؛ امیدوار باشیم و بدانیم چه میخواهیم و دنبال چه هستیم و چگونه باید به دنبال آن حرکت بکنیم. این امیدواری [است].
مطلب آخری که میخواهم عرض کنم این است که حوادث گوناگون ــ چه حوادث ما، چه حوادث منطقه مثل حوادث سوریه ــ نباید مسئلهی فلسطین را در یادها کمرنگ کند. مایهی اصلی مقاومت، مقاومت در مقابل حرکتِ خباثتآلودِ رژیم صهیونی است. مقاومت این است. مقاومت زنده است و باید زنده بماند و باید روزبهروز قویتر بشود و ما از مقاومت حمایت میکنیم؛ از مقاومت در غزّه، از مقاومت در کرانهی باختری، از مقاومت در لبنان، از مقاومت در یمن. ما از هر نقطهای که در مقابل حرکت خباثتآلود رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و مقاومت کنند، حمایت میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ سفر جیمی کارتر به ایران در دهم دی ۱۳۵۶
(۲ سورهی حشر، بخشی از آیهی ۲؛ «... و خودشان گمان داشتند که دژهایشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود، و[لی] خدا از آنجایی که تصوّر نمیکردند بر آنان درآمد ...»
(۳ صحیفهی امام، ج ۳، ص ۳۱۶؛ پیام به ملّت ایران به مناسبت قیام نوزدهم دی مردم قم و نوید پیروزی (۱۳۵۶/۱۱/2)
نماهنگ | احیاگر
حضرت آیتالله خامنهای: «راهبرد همیشگی شهید سلیمانی در این فعّالیّتهای جهادیاش عبارت بود از اینکه جبههی مقاومت را احیا کند؛ یعنی چه؟ یعنی از ظرفیّتها و جوانهای آمادهبهکار خود آن کشورها استفاده کند که این کار را به بهترین وجهی انجام داد. هر جا که وارد میشد ــ عراق یک جور، سوریه یک جور، لبنان یک جور ــ نیروهای میهنی هر کشور را، نیروهای خود آن محل را که آمادهبهکار بودند، بسیج میکرد.» ۱۴۰۳/۱۰/۱۲
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و براساس بیانات رهبر انقلاب در مراسم پنجمین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، نماهنگ «احیاگر» را منتشر میکند.
بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
شهید سلیمانی نقش مهمّی در زنده کردن جبههی مقاومت در منطقه دارد... خب الان اگر این جبهه نبود، غزّه نمیتوانست اینقدر مقاومت کند... شهید حاج قاسم سلیمانی در این قضیّه خیلی نقش داشت، خیلی کار کرد. ۱۴۰۲/۱۰/۱۰
واقعاً داعش آفتی بود و هست و شهید سلیمانی در این میدان خوب وارد شد... کار اساسی شهید سلیمانی در واقع این بود، یعنی حفظ مقاومت و رشد دادن مقاومت، مجهّز کردن مقاومت، احیای مادّی و معنوی مقاومت. به اینها روحیه میداد، معنویّات میداد، خط میداد، راه نشان میداد، گاهی دستشان را میگرفت، میبرد به آن سمتی که باید بروند از لحاظ معنوی و از لحاظ روحی. از لحاظ مادّی هم دست اینها را قوی کرد. ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
حاج قاسم (رضوان الله تعالی علیه) به همهی این جبههی وسیع به عنوان یک مشاور فعّال مدد رساند، کمک رساند، و به عنوان یک پشتیبان بزرگ در آنجا ظاهر شد. ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
این مسئلهی بروز یک جریانِ بظاهر مذهبیِ متمایل به یکی از فرقهها و علیه مقاومت را ایشان مدّتها قبل پیشبینی کرد؛ که به من گفت. گفت [طبق] آن چیزی که من دارم میبینم در وضع دنیای اسلام -اسم آورد از بعضی از کشورها- یک جریانی دارد به وجود میآید؛ بعد از مدّتی داعش به وجود آمد. ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
داعش یعنی بمب ناامنی؛ داعش به معنای این بود که عراق را ناامن کند، سوریه را ناامن کند، منطقه را ناامن کند، بعد به نقطهی اصلی و هدف نهایی یعنی جمهوری اسلامی ایران بیاید، جمهوری اسلامی ایران را ناامن کند... امیرالمؤمنین فرمود: ملّتی که در خانهی خودش درگیر با دشمن بشود ذلیل میشود؛ نگذارید به خانهی شما برسد... لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجستهی ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند، جوانهای خود آنها را، هم در عراق، هم در سوریه ــ اوّل در عراق، بعد در سوریه ــ سازماندهی کردند، مسلّح کردند، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند و توانستند غلبه پیدا کنند. ۱۴۰۳/۰۹/۲۱
داعش را درست کردند، نه برای اینکه فقط در عراق مسلّط بشود، هدف اصلی و نهایی ایران بود... کدام فرمانده دیگر قدرت داشت میتوانست کارهایی را که او انجام داد انجام بدهد؟ به یک منطقهای که در محاصرهی ۳۶۰ درجهای دشمن است، شهید سلیمانی با بالگرد وارد این منطقه میشود، در محاصرهی کامل دشمن جوانهای خوبی در آن منطقه هستند که دستتنها هستند، فرماندهای ندارند، چشمشان که به حاج قاسم سلیمانی میافتد، جان پیدا میکنند، روحیه پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند، محاصره را از بین میبرند... چه کسی میتواند این کارها را انجام بدهد؟... سردار شهید سلیمانی کسی بود که با شجاعت مثالزدنی در صفوف مقدّم و در خطرناکترین جایگاهها حضور مییافت و شجاعانه میجنگید و او یکی از مؤثرترین عوامل در شکست عناصر تروریست داعش و اشباهش در سوریه و عراق بود. ۱۳۹۸/۱۰/۲۷
سردار شهید سلیمانی کسی بود که با شجاعت مثالزدنی در صفوف مقدّم و در خطرناکترین جایگاهها حضور مییافت و شجاعانه میجنگید و او یکی از مؤثرترین عوامل در شکست عناصر تروریست داعش و اشباهش در سوریه و عراق بود. ۱۳۹۸/۱۰/۲۷
اگر با همان تشکیلات و همان سازماندهی و مانند اینها [تا کنون] بودند، امنیّت را از کلّ منطقه ربوده بودند، از جمله از ایران، و بدون تردید، ما باید هر چند روز یک بار در کشورمان شاهد قضایایی مثل قضایای شاهچراغ شیراز و قضایای کرمان میبودیم.
۱۴۰۳/۰۳/۳۰
توطئهی اینها با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد که مظهر و پرچم این نیروی عظیم، شخصی بود به نام حاج قاسم سلیمانی. ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
امام خامنهای: شهید سلیمانی راهبرد احیاء مقاومت را به بهترین وجه انجام داد/ پایگاههای آمریکا زیر لگد جوانان سوری پایمال میشود
در آستانهی پنجمین سالروز شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، خانوادههای این شهید عزیز و همراهانش، خانوادههای شهدای تشییع در سال ۹۸، خانوادههای شهدای حادثه تروریستی سال گذشتهی کرمان و جمعی از خانوادههای معظم شهدا، ایثارگران و فعالان حوزهی مقاومت، صبح امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار خواهند کرد.
اخبار و تصاویر متعاقباً منتشر خواهد شد.
امام خامنهای: پیشبینی سربرآوردن یک مجموعه شرافتمند در سوریه/ ملت ایران مزدوران آمریکا را لگدمال میکند
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در خجسته سالروز میلاد سیّده زنان دو عالم حضرت صدیقه کبری(س)، در دیدار هزاران نفر از مداحان و شاعران اهل بیت(ع) و قشرهای مختلف مردم، حضرت فاطمه زهرا(س) را الگوی کامل همه بشریت برای «قیام در راه حق، ایستادگی، شجاعت، صراحت و قوت منطق و استدلال» خواندند و با اشاره به تلاش دشمنان برای هراسافکنی، اختلافافکنی و یأسافکنی در جامعه، تأکید کردند: خاصیت پیروان شیطان، گزافهگویی و دروغپردازی است و چاره آن، جهاد تبیین و بیان حقایق و ارائه منطق قابل قبول.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به محقق نشدن هیچیک از اهداف رژیم صهیونیستی برای نابود کردن حماس و حزبالله، گفتند: ملتهای شرافتمند منطقه، به فضل الهی رژیم منحوس را ریشهکن میکنند و فردایی بهتر را برای منطقه رقم خواهند زد.
رهبر انقلاب اسلامی با بیان نکاتی درباره مسائل منطقه از جمله مسئله سوریه، گفتند: یک گروه اغتشاشگر با کمک، نقشه و برنامهریزی دولتهای خارجی توانست از از ضعفهای درونی سوریه استفاده کند و این کشور را به هرج و مرج بکشاند.
ایشان با اشاره به سخنان چندی قبل خود مبنی بر برنامه دوگانه آمریکا برای کشورهای منطقه یعنی «مسلط کردن یک حکومت فردیِ مستبدِ سازشگر با سلطه» و اگر ممکن نبود، «ایجاد اغتشاش و هرج و مرج در آن کشور»، افزودند: برنامه آنها در سوریه به ایجاد اغتشاش و هرج و مرج منتهی شد و اکنون آمریکا، رژیم صهیونیستی و همراهان آنها با احساس پیروزی، همچون اصحاب شیطان دچار گزافهگویی و حرف مفت زدن شدهاند.
حضرت آیتالله خامنهای، سخنان یک مقام آمریکایی را با مضمونِ پنهانِ «کمک و حمایت از هر کسی که در ایران اغتشاش کند»، نمونهای از گزافهگوییهای دشمنان دانستند و افزودند: احمقها گویا بوی کباب شنیدهاند اما ملت ایران هر کسی که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، زیر گامهای خود لگدمال خواهد کرد.
ایشان در بیان نکتهای دیگر ناظر به تحولات منطقه، با اشاره به تظاهر عنصر صهیونی به پیروزی و رجزخوانی و گزافهگویی، گفتند: بدبختها، شما کجا پیروز شدید؟ آیا این پیروزی است که چهل و چند هزار زن و کودک را با بمب کشتید اما نتوانستید حتی یکی از اهداف اعلامی خود در ابتدای جنگ را محقق کنید؟ آیا حماس را نابود و اسرای خود را در غزه آزاد کردید؟ آیا با وجود به شهادت رساندن شخصیتی عظیم همچون سیدحسن نصرالله، توانستید حزبالله لبنان را از بین ببرید؟
رهبر انقلاب، مقاومت در منطقه اعم از حزبالله، حماس و جهاد اسلامی را زنده و بالنده خواندند و خطاب به صهیونیستها گفتند: بنابراین شما پیروز نیستید بلکه شکست خوردهاید.
ایشان پیشروی صیهونیستها در خاک سوریه و اشغال مناطقی از آن را ناشی از نبود مانع و مقاومت حتی یک سرباز در مقابل آنها خواندند و گفتند: این حرکتِ بدون مانع، پیروزی نیست البته بدون تردید جوانان غیور و شجاع سوری شما را از آنجا بیرون خواهند کرد.
نکته سوم حضرت آیتالله خامنهای درباره تحولات منطقه، ناظر به جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ایران با ادعای از دست دادن نیروهای نیابتی در منطقه بود.
ایشان با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی نیروی نیابتی ندارد، گفتند: یمن، حزبالله، حماس و جهاد میجنگند چون با ایمان هستند و عقیده و قدرت ایمان، آنها را به میدان مقاومت آورده است، نه اینکه نیابتی از سمت ما داشته باشند.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی اگر هم روزی بخواهد اقدامی کند احتیاجی به نیروی نیابتی ندارد، افزودند: مردان مؤمن و شرافتمند در یمن، عراق، لبنان، فلسطین و انشاءالله در آینده نزدیک در سوریه، در حال مبارزه با ظلم و جنایت و رژیم منحوس و تحمیلی صهیونیستی هستند، جمهوری اسلامی نیز مبارزه میکند و به خواست پروردگار این رژیم را از منطقه ازاله خواهیم کرد.
ایشان این سخنان را نه یک بیان سیاسی بلکه حقایقی ملموس و تجربهشده خواندند و با اشاره به سربرآوردن مجموعه قوی و پولادین و شرافتمندِ حزبالله از دل اغتشاشات و جنگهای داخلی دهه ۶۰ لبنان خاطرنشان کردند: از دل آن تهدیدها و ناامنیها، فرصت بزرگی همچون حزبالله لبنان سربرآورد و اتفاقاتی همچون شهادت بزرگان آن همچون سیدعباس موسوی نیز نه تنها آن را ضعیف نکرد بلکه قویتر کرد و امروز و فردای مقاومت نیز همینگونه خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای ایجاد فرصتها از دل تهدیدها را در گرو هوشیاری، احساس مسئولیت و عمل به وظایف دانستند و با تأکید بر اینکه فردای منطقه از امروز آن بهتر خواهد بود، گفتند: پیشبینی میکنیم مجموعهای قوی و شرافتمند در سوریه نیز سربرآورد چرا که امروز جوانان سوری چیزی برای از دست دادن ندارند و مدرسه، دانشگاه، خانه و خیابان آنها ناامن است بنابراین باید با قوت اراده در مقابل طراحان و مجریان ناامنی بایستند و بر آنها فائق آیند.
ایشان همچنین در بخش نخست سخنانشان در تبیین شخصیت بانوی دو عالم، افزودند: سراسر زندگی آن حضرت بویژه مدت کوتاه حیاتشان پس از رحلت پیامبر(ص)، تبیین مستمر حقایق و مبانی محکم دین بود و این، الگو و قلهای است که اگرچه نمیتوان به آن رسید اما باید مدام به سمت آن حرکت کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان معانی حدیثی از پیامبر خاتم مبنی بر اینکه «محبت و دوستی حضرت فاطمه(س) صد جا بدرد انسان میخورد که آسانترین آن هنگام مرگ و در قبر است»، افزودند: معنای آسان این حدیث، فواید بیشماری است که دوستی و ارادت به حضرت صدیقه کبری(س) به همراه میآورد اما معنای سخت حدیث آن است که اگر انسان کارهایی کند که محبت آن حضرت به او جلب شود، صد جا فایده و ثمره بینظیر دارد.
ایشان الگو قرار دادن خصوصیات حضرت فاطمه(س) را، راه جلب محبت آن شخصیت یگانه خواندند و گفتند: یکی از مهمترین این خصوصیات، تبیین مستمر حقایق است که مداحی در حقیقت ادامه آن جهاد تبیین است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حدیث دیگری از رسول اکرم که «مؤمن گاهی با جان یا شمشیر و گاهی با زبان جهاد میکند»، گفتند: جهاد زبان گاهی اهمیت و تأثیرش از جهاد با جان نیز بیشتر است.
ایشان مداحان را جهادگرانِ با زبان دانستند و افزودند: مداحی یک رسانه تمامعیار و یک هنر ترکیبی است که ابعاد آن در شکل و محتوا، لفظ و معنا، شعر و آهنگ و صدا، مدیریت جمعیت و چهره به چهره شدن با مردم، نمود پیدا میکند.
رهبر انقلاب تبیین مسائل روز را نیازی حقیقی دانستند و با اشاره به برنامهریزی پنهان و آشکار و هزینه کردن دشمن برای شبههافکنی و تحریف حقایق، گفتند: مداحان از جمله کسانی هستند که میتوانند با «جهاد تبیین، آگاهیبخشی، امیدآفرینی و تحرکآفرینی»، پاسخ مناسب و مؤثر به دشمن دهند.
حضرت آیتالله خامنهای سهگانه «هراسافکنی، اختلافافکنی و یأسآفرینی» را مثلث اهداف ضداسلامی-ضدایرانی دشمن دانستند و گفتند: حیله و کار اصلی شیطان، ایجاد ترس و هراس است و اصحاب ادب و شعر و تفکر باید با منطق دلنشین، «شجاعت و آگاهی و ایستادگی» را به مردم منتقل کنند.
در ابتدای این دیدار، ۸ نفر از مادحان و شاعرانِ اقصینقاط کشور، به مدیحهسرایی و ذکر فضائل اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پرداختند. همچنین حاضران با سرودخوانی دستهجمعی، مقام حضرت صدیقه طاهره(س) را ارج نهادند.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
* من حدود شاید ۲-۳هفته قبل در سخنرانی همین جا گفتم برنامه آمریکا برای تسلط بر کشورها یکی از این دو چیز است: یا ایجاد یک حکومت فردی استبدادی که بروند با آن بسازند، حرف بزنند، منافع کشور را تقسیم کنند بین هم؛ یا این، اگر این نشد، هرجومرج، اغتشاش؛ در سوریه به اغتشاش منتهی شدند، هرجومرج به وجود آوردند.
حالا به خیال خودشان احساس پیروزی میکنند. آمریکاییها، رژیم صهیونیستی و کسانی که با اینها همراهند، اینها احساس میکنند به پیروزی رسیدهاند و به گزافهگویی افتادهاند. خاصیت اهل شیطان هم همین است که وقتی احساس میکنند پیروز شدند، اختیار زبانشان از دستشان خارج میشود، گزافه میگویند، حرف مفت میزنند.
اینها امروز به حرف مفت افتادهاند؛ یک عنصر آمریکایی از مسئولین آمریکایی، جزو گزافهگوییهایش یکی این است که-در لفافه بیان میکند اما کاملاً روشن است که این را دارد میگوید- میگوید: «هر کس که در ایران اغتشاش کند، ما کمکش کنیم» احمقها بوی کباب شنیدهاند.
نکته اول این است که ملت ایران هر کسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، در زیر گامهای محکم خود لگدمال خواهد کرد.
* خداوند متعال دو زن را نمونه قرار داده برای همهی آحاد بشر از زن و مرد. «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» بعدش «وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ» دو نفر زن هستند که خدای متعال این دو زن را نمونه و الگو برای همهی بشریت قرار داده، نه فقط برای زنها، برای زنها و مردها.
روایتی از شیعه و سنی از طرق مختلف نقل شده که پیغمبر فرمودند که زهرای من از آن دو زن فضیلتش برتر و بالاتر است. اینی که گفته میشود که اینها نمونه هستند، فقط فضیلت نیست. این را توجه داشته باشید، الگو هم هستند، قلهاند. به آن قله ممکن است من و شما نرسیم و حتماً هم نمیرسیم، اما به سمت آن قله باید حرکت کنیم.
* فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها) به کسی محبّت پیدا میکند که همان خصوصیات را در زندگی الگو قرار بدهد که یکی از همان خصوصیات عبارت است از تبیین؛ حضرت زهرا (سلاماللّهعلیها) از آن لحظهی اول شروع به تبیین کرد حقایق را به رخ مستعمین و همهی کسانی که نمیدانستند یا میدانستند، تغافل میکردند، یا میدانستند از یادشان رفته بود کشید.
تبیین مهمترین کار فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها) است. مداحی پیروی از فاطمهی زهراست در تبیین. من اینجا در حاشیه بگویم امروز برنامههایی که این آقایان اجرا کردند تبیین بود. یعنی در کنار ابراز عاطفه و ابراز عشق و محبّت به اهل بیت (علیهمالسلام) حقایق را تبیین کردند، حقایق روز را بیان کردند.
شما برادران مداح مخاطب این سخن هستید؛ جهاد با زبان. خب، ابزار این جهاد در اختیار شماست. شما یک هنر ترکیبی دارید. مداحی یک هنر ترکیبی است؛ هم قالب هم محتوا.
بنابراین مداحی یک رسانهی تمام عیار است. چون یک رسانه است پس میتواند ابزار تبیین باشد.
اگر این حرکت مداحی شما آگاهیبخش باشد، اول آگاهی، بعد امیدآفرین باشد، مأیوسکننده نباشد، هم حرکت دهنده باشد. آن وقت یک کار اساسی و بزرگ را شما انجام دادید.
* یکی از کارهای مهم دشمن ترساندن و هراسافکندن است. شما میتوانید مقابله کنید با اختلافافکنی دشمن. میتوانید مقابله کنید با یأسآفرینی دشمن.
ببینید اینهایی که عرض میکنم هر کدام یک عنصر اساسی است، هر کدام از اینها برای احیای جامعه، برای همین که شما اینجا گفتید که ما از پا نمینشینیم، ما پرچم اسلام را روی جولان به حرکت در میآوریم؛ ما از مرقد مطهر پاک شام، دفاع میکنیم و از این قبیل متوقف به اینهاست. یعنی بایستی با هراسافکنی دشمن مبارزه کرد با اختلافافکنی دشمن مبارزه کرد، با یأسآفرینی دشمن باید مقابله کرد.
ابزار عمدهی دشمن ترساندن و هراسافکندن است. شما قوی هستید او تبلیغ میکند ضعف شما را برای اینکه شما را بترساند. دست شما پر است، او تبلیغ میکند که دست شما خالیست برای اینکه شما را مأیوس کند.
* عنصر صهیونی تظاهر میکند به پیروزی، چهره آدمهای پیروز را به خودش میگیرد، میآید حرف میزند. حرفهای گزاف، رجزخوانی میکند.
بدبخت شما کجا پیروز شدید؟ در غزه پیروز شدید؟ چهل و چند هزار نفر زن و بچه و کودک را با بمب آدم بکشد و نتواند مقاصدی را که اول اعلام کرده یک دانهاش را نتواند تحقق ببخشد این پیروز است؟ شما حماس را نابود کردید؟ شما اسرای خودتان را در غزه آزاد کردید؟
شما گفتید میخواهید حزباللّه را از بین ببرید شخصی مثل سید حسن نصراللّه با آن عظمت را شهید کردید، توانستید حزباللّه را از بین ببرید؟ حزباللّه زنده است، مقاومت فلسطین زنده است، حماس زنده است، جهاد زنده است، شما پیروز نیستید، شما شکست خوردید.
شما در سوریه جلویتان باز بود یک سرباز با یک تفنگ هم جلویتان نبود توانستید چند کیلومتر با تانک و ابزارهای نظامی بیایید جلو، این پیروزی نیست، این پیروزی نیست، مانعی در مقابل شما نبود این پیروزی نیست. البته جوانهای غیور شجاع سوری هم بلاشک شما را از اینجا بیرون خواهند کرد.
این خبر درحال بروزرسانی است...
فلسفه حضور ایران در سوریه؛ از نبرد علیه فتنه داعش تا حفظ امنیت مردم
با سقوط دولت سوریه به دست مهاجمین مسلّح، سؤالات و ابهامات زیادی ایجاد شد. دشمنان محور مقاومت که از سالها پیش، به طور مستمر و سنگین، دربارهی حضور ایران در سوریه مشغول عملیّات روانی و رسانهای بودند، فضای جدید را برای ورود به مرحلهی تازهای از این عملیّات روانی و رسانهای مهیّا دیدند و انواع و اقسام شبهات و اکاذیب ریز و درشت را به طور گسترده دربارهی محور مقاومت، حضور ایران در سوریه، چرایی و چگونگی این سقوط و موضوعات مشابه دیگر مطرح کردند.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی چهارشنبهی هفتهی گذشته در یک سخنرانی مهم دربارهی وقایع سوریه، «آنچه واقع شده و احیاناً سعی میشود از چشمها مخفی بماند» را تبیین کرده و در ادامه «وضع خودمان، حرکت خودمان، حرکت منطقه، آیندهی منطقه» را نیز ترسیم کردند.
در همین راستا، رسانهی KHAMENEI.IR در گفتوگو با دکتر علیاکبر احمدیان، دبیر شورای عالی امنیّت ملّی، به بررسی جزئیتر پروندهی حضور مستشاری ایران در سوریه پرداخته است. منطق حضور و پیششرطهای آن، چرایی کاهش حضور ایران در سوریهی پساداعش، تفاوتهای داعش و مسلّحین حاکم بر سوریه، نحوهی برخورد ایران با این مسلّحین در سالهای گذشته و نوع نگاه به آنها، چرایی عدم مداخلهی نظامی ایران در وقایع اخیر سوریه و بالاخره تأثیر این وقایع بر محور مقاومت و پشتیبانی از آن، از جملهی موضوعاتی است که در این گفتوگوی تفصیلی به آن پرداخته شده است.
* بنمایهی نظری نگاه جمهوری اسلامی و به تبع آن مجموعههای امنیّتی کشور ــ که نقطهی همگرایی همهی آنها دبیرخانهی شورای عالی امنیّت ملّی است ــ به مقولهی «امنیّت ملّی» چیست؟
* از نظر ما، مردم ستون امنیّت ملّی هستند. انقلاب اسلامی با مردم پیروز گرفت، با مردم ایجاد شد و با مردم باقی ماند. همهی نظریّاتی که حولوحوش مسئلهی «امنیّت ملّی» مطرح میشود، ذیل ستون مردم است. «مردم» هم که عرض میکنم، یعنی همهی مردم؛ چون همهی مردم انقلاب کردند. این تصوّر که فکر کنیم یک گروه خاصّی در کشور انقلاب کردند، تصوّر درستی نیست. بله، در کارهای مختلف، سهمها متفاوت بوده است ــ در یک جایی یکی سهم بیشتری داشته است، در یک جای دیگری کس دیگری سهم بیشتری داشته است ــ امّا همهی ملّت ایران انقلاب کردند.
این دیدگاه هم در مبانی نظری و مواضع عملی رهبر انقلاب ریشه دارد. همین دو سه سال پیش بود که ایشان فرمودند جمهوری اسلامی بدون مردم معنا ندارد و بدون مردم هیچ است. (۱) این انقلاب از اوّل بنایش را بر این گذاشت که با مردم حرکت کند، قدرتش را در حضور مردم ببیند، قدرت مردم را قدرت خودش ببیند. به تعبیر حضرت آقا، «مردمسالاری دینی» یعنی اینکه بر اساس اسلام، «مردم»، سالار جامعه و امور خویش هستند(۲) و انقلاب این صدا را در دنیا هم بلند کرد. لذا هر جایی هم که انقلاب اسلامی رفته، شاخصهاش این است که مردم بالا آمدند، نه یک فرد.
در مورد سوریه هم اگر یک بحثهایی راجع به این موضوع میشود، مسئله این است که دولت سوریه را ما بالا نیاوردیم؛ دولت خاندان اسد قبل از ما بود، محکم هم بود و به دلیل وجه اشتراک بزرگ و ستودنی در سازشناپذیری با رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر آمریکا و اسرائیل، یک تعاملاتی با هم داشتیم و حمایت متقابل داشتیم.
دوّمین نکتهی مهم که ما رعایت میکنیم، نظریّهی رهبر معظّم انقلاب مبنی بر «آرمانگرایی واقعبینانه» است. ایشان در برابر دوگانهی رایج «آرمانگرایی» یا «واقعبینی»، این نظریّه را مطرح فرمودند و تأکید کردند که آرمانگرایی بدون واقعبینی توهّم است و واقعبینی بدون آرمان هم روزمرّگی است. (۳)
* در یک دههی اخیر و با شدّت گرفتن رشد گروههای تروریستی در منطقه، جمهوری اسلامی ایران هم برای انجام عملیّات نظامی ضدّتروریستی، اقدام به حضور مستقیم نظامی یا مستشاری در خارج از مرزهای رسمی کشور کرده است. حضور نظامی و مستشاری ایران طبعاً تابع اصول و ضوابط خاصّی است. این ضوابط چیست؟
* حضور جمهوری اسلامی ایران در هر جایی، حتّی آنجا که این حضور منشأ آرمانی داشته است، تابع یک اصولی بوده است. استثنائاً ممکن است یک جایی خطایی هم شده باشد، امّا مبنا همواره این اصولی بوده که ذکر میکنم:
اصل اوّل دفاع قاطعانه از کشور، مردم و منافع ملّی، در برابر بیگانه است. در این اصل، هیچگاه تردیدی نبوده است. این دشمن چه آمریکا بوده است، چه اسرائیل، چه کشور کوچکی بوده است، چه یک همسایه، این اصل همواره مبنای عمل بوده.
اصل مهمّ دیگر اینکه آغازگر تهاجم به هیچ کس نبوده است. رهبر معظّم انقلاب واقعاً به این اصل مقیّد بودهاند. خیلی اوقات، دیگران موردی را تا پای تصمیم آوردهاند امّا وقتی به سطح رهبری رسیده است، ایشان مانع شدهاند و کمکم به سایر مسئولان هم این را آموختهاند.
اصل سوّم عدم دخالت در امور سایر کشورها است. انقلاب اسلامی با همهی شعارهای آرمانگرایانه و بعضاً دارای جنبهی جهانوطنیای که دارد، امّا در هیچ کشوری به واسطهی آن آرمانها یا حتّی به خاطر منافع ملّی دخالت نکرده است ــ که این مصداق همان واقعبینی است ــ مگر با سه شرط:
اوّل اینکه باید دولت رسمی آنجا رسماً درخواست کرده باشد. هم در سوریه، هم در عراق، ما برای حضور، درخواست رسمی دولت وقت این دو کشور را داشتیم. به عنوان نمونه، اگر یادتان باشد، در ماجرای ترور و شهادت شهید سلیمانی، نخستوزیر عراق گفت که ایشان را من به عراق دعوت کرده بودم. در زمان حضور ما در مقابله با فتنه داعش، آقای مالکی (نخستوزیر وقت این کشور) از ما برای مقابله با داعش درخواست کرد. بنابراین، درخواست رسمی حتماً از لوازم بوده است.
دوّم، عدم تقابل با مردم است. هر کسی ما را دعوت کند که امروز برویم آنجا مثلاً به نفع او با مردمِ آنجا درگیر بشویم، حتماً چنین کاری نخواهیم کرد و این از اصولی است که به آن دقّت میشود.
سوّم، وجود منافع یا آرمان قطعی است. در آنجا، ما یا باید یک منافع ملّی قطعی داشته باشیم یا یک آرمان قاطع؛ مثلاً «دفاع از مظلوم» که از آرمانها و اصول ما است. اگر یک ملّتی مورد ظلم قرار بگیرد و در کنارش دو شرط دیگری که عرض کردم وجود داشته باشد، دلیلی ندارد ما ورود نکنیم، چون تکلیف دینی و انسانی بر گردن ما میآید. البتّه یک وقت دفاع از مظلوم ممکن نیست، که در این صورت کاری نمیتوانیم بکنیم و تنها با زبانمان برائت میجوییم؛ امّا یک وقت شرایط فراهم است و مردم مورد ظلم قرار گرفتهاند و دولتش هم کمک میخواهد در اینجا دلیلی وجود ندارد که ما کمک نکنیم، آنهم با رعایت اصل کمک، نه جایگزینی؛ یعنی باید خود آن ملّت مبارزه کند و در میدان باشد تا ما هم به آنها کمک کنیم.
* روابط نظامی و امنیّتی ایران و سوریه محدود به یک دههی اخیر نبوده است. فلسفهی این روابط و همچنین دلیل حضور ایران در سوریه و بعد، علّت کاهش حضور نظامی ایران چه بوده است؟
* از زمانی که دولت سوریه در زمان حافظاسد، صادقانه از انقلاب اسلامی حمایت کرد و در جنگ، با وجود آنکه حزب حاکم بر عراق هم حزب بعث بود، باز هم از ما حمایت قاطع کرد، تعاملات رسمی و میدانی را گسترش دادیم. یکی از دلایل نزدیکی سوریه به ایران هم این بود که مصر و اردن با رژیم صهیونیستی سازش کرده بودند، امّا سوریه زیر بار این سازش نرفته بود و لذا احساس نوعی تنهایی و خطر میکرد.
امّا از طرفی نظام حکمرانی در سوریه مثل بقیّهی نظامهای عربی منطقه بود. وجه مثبت و متمایز خاندان اسد این بود که انصافاً در برابر همهی فشارهای بینالمللی، منطقهای، دوستان، آشنایان، دشمنان، از مسئلهی مقاومت در برابر اسرائیل و دفاع از حقوق مردم فلسطین کوتاه نیامدند. اگر اندکی کوتاه آمده بودند، با هیچ کدام از این حوادث مواجه نمیشدند و لذا همهی آنچه اتّفاق افتاد تاوان آن مقاومت بود. امّا ضمن ضدّصهیونیستی بودن نظام، رفتارهای ناپسندیدهای در بخشی از سیستم موجود در دولت سوریه با مردم آن کشور به چشم میخورد و اینها یک شکافی را بین دولت و بخشی از مردم سوریه به وجود آورده بود. بخشی از مردم، واقعاً نظام را میخواستند، امّا بخشهایی هم نه؛ نظراتی داشتند، مخالفتهایی داشتند که اینهم باز از دورهی حضور جمهوری اسلامی ایران شروع نشده. از طرفی، بین دولت حافظاسد با بعضی جریانات فکری موجود در جهان اسلام، از جمله اخوانالمسلمین، یک چالش بسیار قدیمی وجود داشت و مجادلاتی با هم داشتند. جمهوری اسلامی ایران از ابتدا، از زمان حافظاسد، مرتّباً توصیه و تلاشش این بود که آنجا را به سمت همگرایی اجتماعی و مردمی هدایت کند. دلیلش هم این بود که اعتقاد به اینکه مردم یک کشور تعیینکنندهاند، در جمهوری اسلامی همواره وجود داشته.
بعداً یک پدیدهی سوّمی آنجا پیش آمد و آن ظهور داعش بود؛ فتنهی داعش. ما باید رفتار جمهوری اسلامی ایران در دورهی داعش را با دورهی قبل از آن، کلّاً از هم تفکیک کنیم. بله، ما با داعش قاطعانه وارد جنگ شدیم، همانطور که در سوریه و عراق با داعش جنگیدیم. امروز هم داعش اگر با همان مختصّات و ویژگیهای قبلیاش در اطراف ما حضور پیدا کند که بتواند تعدّیای به ما در آینده داشته باشد، طبعاً در همان جا او را سرکوب میکنیم؛ البتّه با رعایت همان شروط بالایی که عرض کردم. امّا داعش چه ویژگیهایی داشت که ما را به این جمعبندی رساند؟
اوّلاً داعش یک جریان سرویسساخته بود. ما مطّلع بودیم و میدانستیم اینها را کجاو از کدام زندان آزاد کردند، چه کسی با آنها کار کرد، کجا بردند، چهجوری درستشان کردند و قیافهی خیلی موجّه به آنها دادند. اوایل کار، داعش سعی داشت چهرهای موجّه از خود بُروز بدهد و خواستند بدلی بزنند به کلّ جریان انقلاب اسلامی. بنابراین، داعش اصالت هویّتیای از خودش نداشت.
ثانیاً داعش فاقد سرزمین بود؛ یعنی نکتهی بسیار مهمّ این بود که داعش به هیچ سرزمینی تعلّق نداشت؛ یعنی هیچ جا نبود که بگوییم این کشورِ اینها است، جغرافیای اینها است، مردم این سرزمین هستند و ما در اینجا اینها را به رسمیّت بشناسیم؛ نه، اینها اصلاً فاقد سرزمین بودند؛ یعنی در هر سرزمینی ما با اینها میجنگیدیم، سرزمین آنها نبود.
ثالثاً اینها همه جا را سرزمین خودشان میدانستند؛ یعنی سرزمین دیگران را ملک خودشان میدانستند، بقیّهی ممالک اسلامی و کشورهای منطقه را هم متعلّق به خودشان میدانستند. پس معارض همهی کشورهای منطقه، از جمله ایران بودند.
رابعاً تفکّر تکفیری نسبت به همهی فِرَق اسلامی داشتند. اساس داعش بر تکفیر بنا نهاده شده بود، آنهم نه فقط تکفیر شیعه، بلکه تکفیر همه جز خود.
خامساً ترور جمعی مردمی داشتند. داعش با هر معیاری تروریست بود؛ یعنی اساساً حربهی اصلیاش ترور بود، کمااینکه امروز هم همین است. تروریسمِ آن هم علیه مقامات سیاسی یا نظامی نبود، علیه جمعیّت بود، علیه عامّهی مردم بود. ماجرای انفجار کرمان را همه به خاطر دارند. داعش اطّلاعیّه داد که مجاهدان شهادتطلب عملیّات موفّق انجام دادند! خودش عنوان کرد. هنوز هم هر روز دنبال همین کارها است. دستگاههای امنیّتی ما به طور مداوم دارند تیمهای مختلفی را که میفرستند داخل کشور دستگیر میکنند و یک جنگ دائمی و پنهان در جریان است؛ گاهی مثلاً بیست گروه از آنها را در کشور دستگیر میکنند.
جریان داعش که پیدا شد، دیگر جای تأمّل نبود. البتّه بعضی از همان معارضین دولت سوریه به ظهور یک چنین جریانی به نوعی کمک کردند یا بعداً با پیوستن به آن، این جریان را تقویت کردند که ما با آنها هم بالاجبار درگیر شدیم. در این داستان البته ما از اوّل، مرز بین داعش و معارضین را تفکیک کردیم. الحمدللّه داعش با عملیّاتهای پیدرپی و متربهمتر، هم در عراق و هم در سوریه برچیده شد؛ امّا در مورد سایر معارضین ــ که در قضایای حلب، در دمشق، در غوطهی شرقی و غربی، در درعا و سویدا در جنوب، عمدتاً همین گروههای معارض بودند ــ جمهوری اسلامی ایران سعی کرد که بین دولت و آنها وساطت کند. البتّه اگر جایی به ما حمله میشد، از خودمان دفاع میکردیم. در همین جاهایی که برای مقابله با داعش حضور داشتیم، مثلاً ما آن موقع فرودگاه حلب یا مسیرهایی مثل اتوبان حلب ـ دمشق را نیاز داشتیم، آنجا خطّ دفاعی داشتیم، اگر کسی به ما حمله میکرد، بالاجبار باید دفاع میکردیم یا حتّی گاهی کمی آنها را عقب میراندیم. امّا اینکه بنای ما این باشد که اینها را مثل داعش ریشهکن کنیم، هیچگاه چنین نبود. حتّی وقتی در محاصره بودند و قرار شد تخلیه شوند، امنیّت آنها را تأمین کردیم که از این نقاط مختلف به ادلب منتقل شوند. در حلب، بعضی از دوستان ما جان خودشان را گذاشتند که خانوادهی همین معارضین را که در بخشی از حلب بودند، منتقل کنند به همین منطقهی ادلب. بعد هم در همهی توافقات سیاسی، ما از این موضوع حمایت کردیم که اینها یک جایی داشته باشند برای خودشان، مستقر بشوند، آنجا منطقهی رفع تنش باشد و کسی با آنها برخورد نکند.
با پایان یافتن قضیه داعش، منطقه به ارتش سوریه سپرده شد و دیگر حضور کامل ما موضوعیّت نداشت. البتّه، دولت بشّاراسد هم به خاطر حضور ایرانیها تحت فشار شدیدی قرار داشت؛ هم از جانب عربها، هم اسرائیل، هم آمریکا. شانتاژ میکردند که ایران سوریه را فتح کرده است و مانند این حرفها! خب نتیجه این شد که تقریباً عمدهی قوای ما از آنجا برگشت و فقط آن بخشی باقی ماند که برای مقاومت نیاز بود یا برای کمکهایی که به ارتش سوریه یا دولت سوریه میشد.
* تحلیلهایی هست که گروههای مختلفی که در شمال غرب سوریه بودند، قبل از هجوم اخیر، تحرّکاتی داشتند. آیا ایران اطّلاعاتی از این تحرّکات به سوریه نداده بود؟
* هر کدام از این گروهها خاستگاههای مختلفی دارند، نظرات مختلفی هم نسبت به ترکیه، سوریه، ایران، شیعه و اسرائیل دارند؛ پس مواضع مختلفی دارند. از این نظر، یک جمعِ بههمریختهای هستند امّا با هم در حال توافق بودند که چنین اقدامی را انجام بدهند. این تحرّکات به دولت سوریه مکرّر گفته شد، خود آنها هم توان اطّلاعاتی بدی نداشتند، آنها هم میدانستند. امّا اینجا دو نکته وجود داشت. اوّل اینکه دولتمردان و ارتش سوریه باور نداشتند اینها بتوانند یک حرکت عمدهای را انجام بدهند. دوّم اینکه به ارتششان و دستگاه امنیّتیشان متّکی بودند؛ فکر میکردند اینها اگر تحرّکی هم بکنند، اوضاع یک کمی بالاوپایین میشود، امّا نهایتاً آن را سد میکنند؛ لذا خطر اینها هیچگاه از سوی دولت سوریه به طور جدّی ادراک نشد. البته فکر هم نمیکردند چنین ظرفیّت فروپاشیای در ارتش سوریه وجود داشته باشد!
در نهایت، عملیّات اینها آغاز شد و باز هم مرتّباً به ارتش سوریه گفته شد که در اینجاها میتوانی بِایستی و راهشان را سد کنی ــ چون ما معتقد بودیم حتّی اگر بخواهد با اینها گفتوگو هم بکند، بالاخره باید یک موضعی را تثبیت کند ــ امّا ارادهی جنگ و میل به مقاومت در ارتش سوریه وجود نداشت؛ لذا مناطق سوریه یکییکی سقوط کرد و نهایتاً رسید به دمشق. گفتوگوهایی را هم در این مدّت با بشّاراسد و با ارتشیهایشان داشتیم، مشاورههایی به آنها دادیم و باز هم تلاش کردیم که روند سیاسی فعّال شود. سفر ترکیهی آقای عراقچی برای همین بود، سفر دوحه برای همین بود، موفّقیّتهایی هم داشت. «بیانیّهی هشت کشور» به نظرم بیانیّهی خوبی بود که بالاخره پنج کشور عرب منطقه هم به آن پیوستند و اظهار نگرانی کردند، درخواست حلّ سیاسی کردند، امّا سرعت فروپاشی به این تلاش هم فرصت نداد.
* یک ابهام بزرگ در میان افکار عمومی داخل کشور، ابهام در مورد عدم حضور مستقیم ایران در برابر این هجوم است. آیا کشور ما برای این موضوع به جمعبندی رسیده بود که مداخلهی مستقیم نداشته باشد یا اتّفاق دیگری افتاد؟
* ایران هیچگاه قرار نبود که به جای ارتش سوریه بجنگد، آنهم در برابر جریانی که تهدید قاطعی برای جمهوری اسلامی نیست. اگر توان آمادهای وجود داشت یا فرصت و امکان انتقال نیرو و تجهیزات بود و فروپاشی بهسرعت اتّفاق نمیافتاد، به شرطی که مردم و ارتش سوریه میایستادند، حتماً ما هم میایستادیم؛ ضمن اینکه دولت سوریه تا روزهای آخر اصلاً چنین درخواستی از ما نکرد.
نکتهی مهمّ دیگر این است که ما بعد از اتمام حکومت داعش، با تمایل دولت سوریه قوای خود را تخلیه کرده بودیم و در منطقه حضور عملیّاتی نداشتیم که تصمیم بگیریم همراهی بکنیم یا نه. امکان تقویت سریع نیز وجود نداشت، مگر آنکه ارتش سوریه مقاومت میکرد. بنابراین، در مورد اینکه میگویند ایران عرصه را رها کرد، ما اصلاً آنجا نبودیم که بخواهیم رها کنیم.
* برخی رسانههای معاند سعی دارند چنین القاء کنند که حضور و هزینهی ایران در سوریه در گذشته، بدون فایده بوده است. نظر شما دربارهی این ادّعا چیست؟
* ما از هزینهای که کردیم هیچ پشیمان نیستیم. این حرف را به شکل تبلیغاتی عرض نمیکنم؛ پشیمان نیستیم، زیرا حضور و هزینهی ما برای امنیّت خودمان بود و دستاوردهای مورد انتظار هم به دست آمد. اگر داعش در سوریه و عراق تمام نشده بود، امروز ما باید با دهها برابر هزینه در داخل کشور با داعش میجنگیدیم. فکر نمیکنم کسی باشد که این را باور نداشته باشد که اگر دولت داعش در عراق و سوریه مستقر شده بود، ما مجبور بودیم امروز در مرز و داخل کشور و لبههای مرز عراق با او بجنگیم. خود آنها رسماً این را میگفتند که هدف ما ایران است! خب این هدف که نابودی داعش بود محقّق شد و دستاورد بزرگی بود که نقشه و طرح آمریکاییها را کلّاً بر باد داد و سرمایهگذاری چندسالهشان را بینتیجه گذاشت. دوستان شاید جزئیّات را ندانند. آنها واقعاً یک ارتش درست کردند! به قول خودشان، در برابر انقلاب اسلامی دولتسازی کردند، جامعهسازی کردند و فکر میکردند موضوع را تمام کردهاند. با اقدام جمهوری اسلامی ایران، این نقشه جمع شد و همین یک دستاورد برای هزینهی آن حضور کافی است.
ضمن اینکه ما بالاخره توانستیم فلسطین و حزباللّه را تقویت کنیم و دست آنها را عمیقاً پُر کنیم، به نحوی که دیگر به ما وابسته نباشند. امروز حزباللّه یک گروه کاملاً مستقل و متّکی به خود است. در مورد غزّه، شما میبینید که در داخل تونل، مثلاً دارند راکت و موشک برای خودشان تولید میکنند. حتماً حزباللّه که سرزمین وسیعتری دارد، از این جهت قدرت بیشتری دارد و مجهّزتر شده است. حزباللّه قدرت سیاسی پیدا کرد، قدرت فرهنگی پیدا کرد. میبینید که امروز با همهی این تخریبها، چه استقبالی از حزباللّه در داخل لبنان میشود! مردمی که ضربات سنگین به زندگیشان خورده است، همه با پرچم حزباللّه برمیگردند. اینها برکات و عمق راهبردی و فرهنگی انقلاب اسلامی است. حزباللّه اینچنین وضعی در لبنان دارد. کسی نمیتواند حماس و جهاد و حزباللّه را حذف کند، کسی نمیتواند انصاراللّه را حذف کند. اینها به متن مردم تبدیل شدهاند؛ مردمی که مجهّز و بالغ شدهاند و صاحب دانش و فنّاوری برای ساخت تجهیزات مورد نیاز برای دفاع از خود هستند.
* با شرایط فعلی، به نظر میرسد که حمایت از مقاومت سختتر میشود؛ اینطور نیست؟
* بله، سختتر میشود. البتّه در خیلی از مقاطع، کار ما سختتر شده، در بعضی مقاطع هم راحتتر شده؛ این مسئله طبیعی است، از اوّل تا حالا هم همینطور بوده است. امّا نکتهی اوّل این است که حزباللّه، حماس و جهاد، امروز به پشتیبانی مستقیم و فیزیکی ما خیلی وابسته نیستند. ببینید! مگر ما در طول این مدّت، با حماس در غزّه ارتباط مستقیم داشتیم؟ هیچگاه نداشتیم، همیشه هم حاجزهای اسرائیلی و همپیمانان وی داشتند اوضاع را کنترل میکردند. مگر ما الان با یمن ارتباط ارضی مستقیم داریم؟ مسیر دریاییاش هم که محاصره است. امّا خود مردم یمن هر روز یک چیزی رو میکنند و موشکهایی با برد هزار کیلومتر میسازند! این واقعاً از عجایب است. خود ما یک دورهی طولانی را طی کردیم و مدّتها طول کشید تا موشکساز شدیم، امّا یمنیها ظرف مدّت کوتاهی به اینجا رسیدند که اینهم از برکات و افتخارات انقلاب اسلامی است که بر مبنای باورهای الهی، هر جا پا میگذارد، مردم آن کشور را رشد میدهد و آنها را بالغ و عزّتمند میکند؛ نه آنکه به سبک فرعونی، آنها را وابسته و ضعیف کند. فرعون اینگونه بود: فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوه؛ (۴) قومش را ضعیف و خفیف میکرد تا اطاعتش کنند؛ یعنی همان کاری که امروز آمریکا با اقمارش میکند. امّا انقلاب اسلامی مانند حضرت موسیٰ و انبیای الهی، دیگران را رشد میدهد. سوریه قبل از ما چند سال با شوروی سابق متّحد بود؟ دورهی طولانیای بود، امّا حتّی فنّاوری ساخت یک قطعهی تانک را هم به او نداده بودند تا خودش بتواند بسازد! امّا به برکت ارتباط با انقلاب اسلامی، موشکساز شد. بههرحال، مقاومت برای ادامهی حیاتش به ما وابسته نیست. ضمن اینکه ارتباط ایران با مقاومت و حزباللّه هم هیچ وقت قطع نخواهد شد.
* یکی از ابهامات مهم، وضعیّت ایران در منطقه است. این ابهامات که بعضاً به مرز اتّهام به جمهوری اسلامی هم میرسد، وضعیّت ایران در شرایط فعلی منطقه را افتادنِ ایران در یک چرخهی تضعیف تحلیل میکند. تحلیل شما از وضعیّت فعلی ایران در منطقه چیست؟
* این، عملیّات روانی دشمن است. کار شیطان ترساندن است: اَلشَّیطانُ یعِدُکُمُ الفَقرَ وَ یأمُرُکُم بِالفَحشاء.(۵) استراتژی اسرائیل القاء ضعف و تحقیر است. امّا متأسّفانه میبینم که برخی در داخل کشور هم در این عملیّات روانی دشمن افتادهاند. یعنی بدون توجّه، مرتّباً همان کاری را که اسرائیل میخواهد انجام میدهند؛ یعنی القاء ضعف؛ این کمک به تحقّق استراتژی دشمن است.
برخی هم با نیت مخرب و بعضی هم با اهداف خاص سؤالاتی مطرح میکنند که مثلاً وعدهی صادق سه چه شد، الان میزنی یا فردا میزنی! خب مسئله روشن است؛ این موضوع، منطق نظامی دارد؛ هر وقت که لازم و مناسب باشد میزنیم، هر وقت که دشمن بیشتر دردش بیاید میزنیم، هر وقت که به منافع ملّی ما کمک کند میزنیم. با احساسات که نمیشود و نباید عملیّات کرد. در فاصلهی بین وعدهی صادق یک و دو، ضعفهای ضربهی اوّلمان تجزیه و تحلیل شد؛ یک تجزیه و تحلیلی هم از ظرفیّتهای دشمن شد که در نتیجه، دفعهی دوّم بهتر شد. اینها تابع عقل و تدبیر و منطق و همان واقعبینیای است که به آن اشاره شد.
یکی از بازیهای جنگ روانی دشمن این است که فشار بگذارند: «آقا اگر نمیزنید، حتماً ترسیدهاید»! بعد، عدّهای از خود ما شروع کنند بزرگان ما در داخل کشور را ــ کسانی را که دیروز در میدان شهادت بودند، امروز هم هر روز در معرض شهادت هستند و پشتسرهم دارند شهید میشوند ــ متّهم کنند به اینکه ترسو هستند! این مطالبهگری نیست؛ این افتادن ناخواسته در بازی عملیّات روانی دشمن است، زیرا نتیجهاش تحقّق همان خواستهی دشمن، یعنی القاء ضعف و ترس است. ما اگر میترسیدیم، مثل همهی دیگران، در برابر اسرائیل و آمریکا نمیایستادیم و آرمانها و منافع ملّت خودمان را به آنها میفروختیم. در هر برههای، شرایط فرق میکند، وضعیّتها فرق میکند؛ باید اینها را دید و تصمیم گرفت.
بنظرم اولاً ما امروز در میدان عملیّات روانی و رسانهای، به جای پدافند و دفاع، باید در موضع تهاجم باشیم. واقعیات این را میگوید که امروز اگر تجاوزی به ما بشود، حتّی خیلی از آنهایی که بهاصطلاح مخالف نظام هستند و یا زاویه دارند، به میدان میآیند و از کشورشان دفاع میکنند.
ثانیاً، از منظر راهبردی چه کسی شکست خورده است؟ در این چهارصد پانصد روز پس از طوفانالاقصیٰ، ببینید وضع رژیم صهیونی چگونه است. اسرائیلی که یک دولت جعلی امّا رسمی در جهان مینمود، امروز شده است رژیم اشغالگر، نسلکش و آپارتاید که نخستوزیر آن تحت تعقیب است. بهعکس، مردم فلسطین به عنوان ساکنان اصلی این سرزمین و به عنوان نهضت آزادیبخش در مبارزه با اشغالگری شناخته شدند. افکار عمومی جهانی و حتّی خیلی از دستگاههای رسمی مجبور شدند از این دفاع کنند که فلسطین مال فلسطینیها است و این اسرائیل است که هفتاد سال اشغالگری کرده.
واقعیّت موضوع این است که امروز اسرائیل مستأصل است، هنوز با همهی این اقداماتی که کرده است امنیّت ندارد، مشروعیّت ندارد، اختلافاتش بهشدّت افزایش پیدا کرده است و از نظر اقتصادی وضع بدی دارد. برخی غربیها میگویند این کودکان غزّه و لبنان یا یحییٰ سنوار میشوند، یا سیّدحسن نصراللّه میشوند. بنابراین، حرکت عمومی حرکت پیروزی جبههی مقاومت و انقلاب اسلامی است، حرکت قدرت یافتن انقلاب اسلامی و ضعف و حقارت اسرائیل است.
* با این تفاسیری که شما از قدرت و تقویت جبههی مقاومت دارید، یعنی اتّکای اصلی جمهوری اسلامی در مبارزه با رژیم اسرائیل، قدرتمند کردن مردم و جهان اسلام و مقاومت برای مبارزه با این رژیم است، نه صرفاً مبارزهی نظامی.
* بله، همینطور است ملّت فلسطین باید قدرت دفاع از خودشان را داشته باشند، باید بتوانند تهاجم به خود را پاسخ بدهند. اسرائیل، ذاتاً و ماهیّتاً، استعداد لازم و کافی برای فروپاشی را دارد. اسرائیل استعداد ماندن ندارد، چون جعلی است. حوادث یک سال گذشته بهخوبی این مسیر را نشان داد. اسرائیل در اذهان همهی مردم جهان فروپاشید و افکار جهانی عوض شد. امروز کسی نیست که اسرائیل را رد نکند، کسی در جهان نیست که نامشروع بودن اسرائیل و حقّانیّت فلسطین را تأیید نکند. اسرائیل مشروعیّت و مقبولیّت قلّابی خود را از دست داده است و واقعیّت اشغالگری، نسلکشی و آپارتایدِ آن ظاهر شده است. جریان عمومی این است.
پینوشت:
(۱ بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مردم قم در تاریخ ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
(۲ بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان در تاریخ ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
(۳ بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان در تاریخ ۱۳۹۲/۰۵/۰۶
(۴ قرآن کریم؛ سورهی زخرف، بخشی از آیهی ۵۴؛ «پس قوم خود را سبکمغز یافت [و آنان را فریفت] و اطاعتش کردند ...»
(۵ قرآن کریم؛ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۶۸؛ «شیطان شما را از تهیدستى بیم مىدهد و شما را به زشتى وامىدارد ...»