امام خامنه ای : امسال را سال سرمایهگذاری برای تولیدنام گزاری کرده است
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۴، سال جدید را سال «سرمایهگذاری برای تولید» نامگذاری کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا مُقَلّبَ القُلوبِ و الاَبصار، یا مُدَبّرَ اللیلِ وَ النَّهار، یا مُحوّل الحَولِ و الاَحوال، حَوّل حالَنا اِلی اَحسَنِ الحال.(۱)
آغاز سال نو با شبهای قدر و ایّام شهادت امیر مؤمنان (صلوات الله و سلامه علیه) همراه است. امیدواریم برکات این شبها و توجّهات مولیالمتّقین (علیه الصّلاة و السّلام) در طول سال شامل حال مردم عزیز ما، ملّت ما، کشور ما و همهی کسانی که سال نویشان با نوروز آغاز میشود قرار بگیرد.
سال ۱۴۰۳ سال پُرماجرایی بود. حوادثی که در این سال پیدرپی اتّفاق افتاد، شبیه حوادث سال ۱۳۶۰ و دارای سختیها و مشقّتهایی برای مردم عزیز ما بود. در اوایل سال، شهادت رئیسجمهور محبوب ملّت ایران، مرحوم آقای رئیسی (رحمة الله علیه) اتّفاق افتاد. قبل از آن، شهادت تعدادی از مستشاران ما در دمشق اتّفاق افتاد. بعد از آن، حوادث گوناگونی در تهران و بعد در لبنان اتّفاق افتاد، عناصر ارزشمندی را ملّت ایران و امّت اسلامی از دست دادند. اینها حوادث تلخی بود که اتّفاق افتاد. علاوهی بر این، در طول سال و بخصوص در بخش دوّم سال، مشکلات اقتصادی بر مردم فشار آورد، سختیهای معیشت برای مردم مشکلاتی درست میکرد. این سختیها در طول امسال وجود داشت؛ لکن متقابلاً یک پدیدهی عظیم و عجیبی وجود پیدا کرد، و آن نشان دادن قوّت ارادهی ملّت ایران و روحیهی معنوی ملّت ایران و اتّحاد ملّت ایران و آمادگیهای سطح بالای ملّت ایران بود. اوّلاً در برابر حادثهای مثل فقدان رئیسجمهور، بدرقهی عظیمی که مردم کردند، شعارهایی که مردم دادند، روحیهی بالایی که از خودشان نشان دادند، نشان داد که این مصیبت اگرچه سنگین بود امّا نتوانست ملّت ایران را دچار احساس ضعف بکند. بعد هم با سرعت در طول مدّت مقرّر قانونی توانستند انتخابات برگزار کنند و رئیسجمهور جدید را انتخاب بکنند و دولت را تشکیل بدهند و کار مدیریّت کشور را از حالت خلأ بیرون بیاورند. اینها خیلی حائز اهمّیّت است و این نشاندهندهی روحیهی بالا و تواناییهای بالا و قوّت معنوی ملّت ایران است. خدا را باید بر این سپاس گفت.
علاوهی بر اینها در این حوادث ماههای اخیر که عدّهی زیادی از برادران ما در لبنان ــ برادران دینی ما و لبنانی ما ــ دچار مشکلاتی شدند، ملّت ایران توانستند با سعهی صدر به آنها کمک برسانند. این حادثهای که در این زمینه اتّفاق افتاد، یعنی سیل کمکهای مردم به شکل عجیب به سمت برادران لبنانی و فلسطینی خودشان، یکی از وقایع ماندگار و فراموشنشدنی تاریخ کشور ما است. طلاهایی که خانمهای ما، بانوان ما با سخاوت از خودشان جدا کردند و در این راه دادند و کمکهایی که مردم ما، مردان ما انجام دادند، اینها مسائل مهمّی است. این نشاندهندهی قوّت ارادهی ملّت و عزم راسخ ملّت است. این روحیه، این حضور، این آمادگی، این قوّت معنوی برای آیندهی کشور و همیشهی زندگی ایران عزیز ما یک سرمایه است. از این سرمایه انشاءالله کشور حدّاکثر استفاده را خواهد کرد و خدای متعال هم تفضّلاتش را بر ملّت ادامه خواهد داد.
در سال گذشته ما شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» را مطرح کردیم(۲) که این برای کشور لازم بود بلکه به یک معنا حیاتی بود. حوادث گوناگون سال ۱۴۰۳ مانع از آن شد که این شعار به تمام معنا تحقّق پیدا بکند. البتّه تلاشهای خوبی انجام گرفت؛ هم دولت، هم مردم، بخش خصوصی، سرمایهگذاران، کارآفرینندگان، اینها توانستند کارهای خوبی را انجام بدهند لکن آنچه اتّفاق افتاد با آنچه مورد انتظار بود فاصله داشت. بنابراین امسال هم مسئلهی عمدهی ما مسئلهی اقتصاد است. آنچه را که من به عنوان توقّع از دولت محترم، مسئولان محترم و مردم عزیزمان امسال مطرح میکنم، باز یک مسئلهی اقتصادی است. این مسئلهی اقتصادی ما شعار امسال هم خواهد بود و آن، مربوط به سرمایهگذاری در اقتصاد است.
یکی از مسائل مهمّ اقتصاد در کشور سرمایهگذاریهای تولیدی است. تولید آن وقتی جهش پیدا میکند که سرمایهگذاری انجام بگیرد. البتّه سرمایهگذاری عمدتاً از سوی مردم باید انجام بگیرد ــ و دولت شیوههای مختلفش را برنامهریزی کند ــ لکن در آن جایی که مردم یا انگیزهای ندارند یا توانایی سرمایهگذاری ندارند، دولت هم میتواند در این میدان وارد بشود؛ نه به عنوان رقابت با مردم، بلکه به عنوان جایگزین مردم؛ آنجایی که مردم نمیآیند، دولت وارد میدان بشود و سرمایهگذاری کند. به هر حال سرمایهگذاری تولید یکی از مسائل لازم برای اقتصاد کشور و برطرف کردن مشکل معیشت مردم است. اصلاح معیشت مردم برنامهریزی میخواهد لکن این برنامهریزی بدون مقدّماتی از این قبیل امکانپذیر نیست. بایستی حتماً هم دولت و هم مردم با عزم و انگیزهی فراوان، سرمایهگذاری برای تولید را جدّی بگیرند و دنبال کنند. کار دولت، فراهم کردن زمینهها است، برداشتن موانع تولید است؛ کار مردم هم این است که سرمایههای خُرد و سرمایههای بزرگ خود را بتوانند در راه تولید به کار ببرند. اگر سرمایه در راه تولید به کار رفت، دیگر به سمت کارهای مضر مثل خرید طلا، خرید ارز و امثال اینها نخواهد رفت، و کارهای مضر، دیگر انجام نخواهد گرفت. بانک مرکزی میتواند در این زمینه نقش ایفا کند، دولت هم نقشهای مؤثّر فراوانی را میتواند به وجود بیاورد. بنابراین شعار امسال «سرمایهگذاری برای تولید» است که این انشاءالله مایهی گشایشی برای معیشت مردم خواهد شد و برنامهریزی دولت با مشارکت مردم، در کنار یکدیگر انشاءالله مشکل را برطرف خواهد کرد.
یک اشارهای هم بکنم به این حوادث این چند روز اخیر. حملهی مجدّد رژیم غاصب صهیونیستی به غزّه یک جنایت بسیار بزرگ و فاجعهآفرین است. امّت اسلامی یکپارچه باید در مقابل این بِایستند. اختلافات خودشان در مسائل گوناگون را کنار بگذارند. این مسئله، مسئلهی امّت اسلامی است. علاوهی بر اینها همهی آزادگان عالم، در خود آمریکا، در کشورهای غربی و اروپایی و کشورهای دیگر، مردم به طور جد مقابله کنند با این حرکت خائنانه و فاجعهآمیزی که اینها دارند انجام میدهند. باز هم کودکان کشته میشوند، خانهها ویران میشود، مردم آواره میشوند و جلوی این فاجعه را مردم بایست بگیرند. البتّه آمریکا هم در مسئولیّت این فاجعه شریک است. کسانی که اهل نظر سیاسی هستند در دنیا، تشخیص همهشان این است که این کار با اشارهی آمریکا یا لااقل با موافقت آمریکا و چراغ سبز آمریکا انجام گرفته. بنابراین آمریکا هم شریک در این جنایت است. حوادث یمن هم همینجور؛ این حملهی به مردم یمن، به غیرنظامیان یمنی هم یک جنایت است که بایستی حتماً جلوی آن گرفته بشود.
امیدواریم خداوند متعال برای امّت اسلامی در این سال نو، خیر و صلاح و پیروزی را مقدّر فرموده باشد و ملّت ایران هم بتوانند سالی را که اکنون شروع میشود، با خرسندی، با رضایت، با اتّحاد کامل و با موفّقیّت انشاءالله آغاز کنند و پیش ببرند تا آخر سال.
امیدوارم قلب مقدّس ولیّعصر (ارواحنا فداه) و روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح طیّبهی شهدا از ما راضی و خشنود باشند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ زادالمعاد، ص ۳۲۸
(۲ ر.ک: بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۴۰۳/۱/۱)
رهبری انقلاب :مذاکره با این دولت آمریکا گره تحریم ها را کورتر خواهد کرد
در یازدهمین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
جلسهی خیلی خوبی بود. بیانات جوانان عزیزمان من را به این نتیجه میرساند که سطح تفکّر و تحلیل و برداشت مجموعهی دانشجویی روبهرشد است؛ یعنی امسال من مطالبی را شنیدم که سطح آن از مطالبی که سالهای قبل ــ مثلاً سال قبل ــ میشنیدم بالاتر است. خود این یک مسئلهی امیدبخش و مژدهآفرینی است؛ یعنی مجموعهی جوان کشور و دانشجوی کشور دارد حرکت میکند و پیش میرود. گاهی ما در حال حرکتیم، متوجّه حرکت خودمان نیستیم، امّا حرکت دارد انجام میگیرد؛ الان اینجور است. الان خوشبختانه تفکّر حاکم بر محیط دانشجویی تفکّری است که به سمت پختهتر شدن و جامعنگر شدن دارد پیش میرود.
البتّه این معنایش آن نیست که من همهی آنچه را اینجا گفته شد قبول داشته باشم؛ ممکن است بعضی از مطالب را قبول نداشته باشم. مثلاً فرض بفرمایید یکی از برادرها گفتند آن کسانی که عناصر قدرت در اختیار آنها است، مثلاً عناصر امنیّتی و نظامی و مانند اینها، در مواقع حسّاس در مقابل رژیم صهیونیستی مثلاً به وظیفهشان عمل نمیکنند، تبدیل میشوند به بیانیّهنویس! این درست نیست؛ نه، آن کسانی که باید کاری را انجام بدهند، در وقت خودش کار را انجام دادند. اگر آن کاری که شما متوقّعید انجام بگیرد و انجام نمیگیرد، دنبال کنید و تحقیق کنید ــ که البتّه بعضی جاها قابل تحقیق هم نیست، برای اینکه مسائل سرّی است خیلی از این مسائل ــ خواهید دید که نه، موجّه است؛ یعنی آن عملی که انجام گرفته یا عملی که انجام نگرفته، کاملاً دارای توجیه است.
راجع به جوانها هم گفتند که من منصرف شدهام از تکیهی به جوانها، نه، امید بنده فقط همین شما جوانها هستید. [بنده] معتقدم به تکیه به جوانها، منتها شرایط زیادی وجود دارد که به آن شرایط باید توجّه کرد ــ حالا من در صحبت امروز شاید یک اشارهای بکنم ــ و آن شرط اساسی این است که بر مواضع خودتان ماندگار باشید، «استقامت» کنید؛ اینجور نباشد که به یک تحلیلی برسید، یک قضاوتی بکنید که انقلابی است، درست است و مورد قبول است، بعد بر اثر حتّی یک مانع کوچک، یک تردید، از آن مبنا منصرف بشوید و تبدیل بشوید به یک آدم بیتفاوت. مراقب باشید که این روحیه را، این احساس را، این نشاط را، این تحلیل را حفظ کنید.
از مسئولین محترم وزارت علوم و وزارت بهداشت هم خواهش میکنم جدّاً به این حرفها توجّه کنند؛ حتّی نوشتههای این برادران و این خواهرمان را ــ که گلایههایی در آن بود ــ بگیرند، بخوانند و دقّت کنند و ترتیب اثر بدهند؛ یک مواردی از آنها کاملاً درست است. ما هم البتّه تا آنجایی که به ما مربوط میشود، مطمئنّاً ترتیب اثر میدهیم.
من عرایضم را امروز در سه بخش تنظیم کردهام و عرض میکنم؛ یک کلمهی کوتاهی دربارهی ماه رمضان و روزه است؛ یک بحثی دربارهی مسئلهی دانشجوها است، مسئلهی شما؛ یک بحث دیگر هم راجع به همین مسائل جاری سیاسیِ سر زبانها چند نکتهی کوتاه هست که عرض خواهم کرد.
البتّه این را بگوییم که سال گذشته که این جلسه تشکیل شد تا امسال حوادث گوناگونی پیش آمده؛ پارسال وضعیّت متفاوتی داشتیم. سال گذشته، در مثل امروزی که با شما دانشجوها جلسه داشتیم، شهید رئیسی زنده بود، شهید سیّدحسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) در کنار ما بود، شهید هنیّه، شهید صفیّالدّین، شهید سنوار، شهید ضیف و چندین شخصیّتِ برجستهی انقلابیِ بزرگ در میان ما یا در کنار ما حضور داشتند که امسال نیستند. نگاه ناقص و بیپشتوانه و سطحی از سوی دشمنان و مخالفان و رقیبان جمهوری اسلامی یک برداشت غلطی را از این حادثه میکند. من میخواهم در نقطهی مقابل حرف آنها، با اطمینان کامل، به شما بگویم بله، این برادران بسیار ارزشمند بودند و واقعاً نبودنشان برای ما خسارت است؛ در این تردیدی نیست، امّا ما امسال که اینها را نداریم، نسبت به سال گذشته در مثل همین روز، در برخی از مسائل قویتر از سال گذشته هستیم، در بعضی از مسائل ضعیفتر نیستیم، اگر قویتر نباشیم. امسال ما بحمدالله از لحاظ گوناگون، از جهات مختلف، قوّتها و تواناییهایی داریم که سال گذشته اینها را نداشتیم. بنابراین بله، نبودن این عزیزان خسارت است، حوادثی که در منطقهی غرب آسیا پیش آمد حوادث تلخ و دردناکی است لکن جمهوری اسلامی بحمدالله رشد خودش و پیشرفت خودش و افزایش قدرت خودش را همچنان دارا است.
در سال سوّم هجرت، پیغمبر اکرم کسی مثل حمزه را از دست داد؛ در جنگ اُحد، حمزه از کنار پیغمبر رفت. فقط هم حمزه نبود، [بلکه] برجستهترینشان حمزه بود، وَالّا شجاعان دیگر، یاران دیگر رفتند؛ این مال سال سوّم هجرت است. سال چهارم هجرت و پنجم هجرت، پیغمبر بسیار قویتر از سال سوّم هجرت بود؛ یعنی از دست دادن شخصیّتهای برجسته به هیچ وجه به معنای عقبگرد، عقبرفت، ضعیف شدن نیست، اگر چنانچه دو عامل وجود داشته باشد که یکی عبارت است از «آرمان»، دوّمی «تلاش»؛ آرمان و تلاش. اگر این دو عامل در یک ملّتی وجود داشته باشد، بودن و نبودن شخصیّتها خسارت است منتها به حرکت کلّی ضربهای نمیزند.
امّا بحث مربوط به ماه رمضان. خداوند متعال میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون؛(۲) یعنی طبق این آیه، هدف روزه عبارت است از تقوا. تقوا چیست؟ تقوا از مادّهی «وقایة» است. وقایه یعنی حفظ. تقوا یعنی وسیلهی حفظ، وسیلهی مصونیّت، عنصر مصونیّتبخش؛ این تقوا است. تقوا انسان را مصون میکند؛ از چه چیز؟ از بدیها، از وسوسهها، از بداندیشیها، از بدخواهیها، از خیانتها، از فسقها، از شهوترانیها، از بیاعتنائی به وظیفه، از ترک فعل واجب؛ تقوا این است؛ این خیلی مهم است. روزه به شما یک نمونهای، یک مستورهی(۳) کوچکی از این حالت را اعطا میکند؛ یعنی شما گرسنه هستید غذا هم هست، تشنه هستید آب هم هست [امّا] نمیخورید و نمیآشامید؛ یعنی خودداری میکنید؛ این همان تقوا است، منتها در چند ساعتِ روز و نسبت به چند مورد محدود؛ این حالت باید عمومیّت پیدا کند در زندگی من و شما و باتقوا بشویم.
در سرتاسر قرآن آثار تقوا خیلی زیاد است امّا حالا من دو مورد از این آثار تقوا را اشاره میکنم. اوّل: وَ مَن یَتَّقِ اللَهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛(۴) اگر تقوا حاصل شد، تقوا گشایش ایجاد میکند، «گشایش دنیوی». تقوا گشایش دنیوی ایجاد میکند؛ یعنی در زمینهی اقتصاد اثر میگذارد، در زمینهی امنیّت اثر میگذارد؛ تقوا این[جور] است. جامعهای که باتقوا باشد، یَجعَل لَهُ مَخرَجا؛ این تقوا برای او گشایش ایجاد میکند. دوّم: هُدىً لِلمُتَّقین؛(۵) قرآن هدایت است برای صاحبان تقوا؛ «هدایت الهی». چیز کمی نیست هدایت الهی؛ مهمترین چیز همین است. مگر نمیخواهیم به نجات و فلاح و سعادت برسیم؟ خب یک هدفی وجود دارد؛ به این هدف میخواهیم برسیم؛ یکی باید ما را راهنمایی کند، دستگیری کند؛ خدا است. خدا دستگیری میکند؛ کِی؟ آن وقتی که ما تقوا را رعایت کنیم. پس بنابراین روزه را وسیلهای قرار بدهید برای اینکه تقوا را در خودتان تقویت کنید؛ این اساس کار است. امروز هر دوی این نتیجهها، یعنی هم گشایش، هم هدایت، برای ما جنبهی کاربردی دارد. ما، هم احتیاج داریم به گشایش، هم احتیاج داریم به هدایت الهی.
خب، تقوا را چه جوری به دست بیاوریم؟ در این زمینه حرف زدهاند، راهحل گفتهاند، آنچه بنده میخواهم در یک جمله عرض بکنم، [این است که] تقوا دست خود من و شما است؛ عزم و ارادهی ما را لازم دارد؛ باید اراده کنیم. امام (رضوان الله علیه) در یکی از این کتابهای اخلاقیشان ــ شاید چهل حدیث یا اسرار الصّلوة ــ خطاب به خوانندهای که میخواهد راه توحید را پیش برود و در راه توحید سلوک کند، چند جا تکرار میکنند و میگویند: «تصمیم مردانه بگیرید، تصمیم قاطع بگیرید»؛(۶) با تصمیم شما، با ملاحظهی شما، با مراقبت شما تقوا حاصل میشود. آن جوانی که در یک حادثهی پُرجاذبه برای جوان ولی حرام، خودش را حفظ میکند، این [کار]، نیروی تقوا را در او تقویت میکند و آن حالت مصونیّت را، خویشتنداری را افزایش میدهد. این بحث دربارهی ماه رمضان.
[حالا] دربارهی دانشجو؛ حرفهایی که شماها در مورد مسائل دانشجویی زدید و امیدی که به حرکت دانشجویی در دل کسانی که معتقد به دانشگاه هستند وجود دارد، کاملاً حرفهای درستی بود، بنده هم همهی اینها را تصدیق میکنم. من یک مطلب کوتاهی را ــ [البتّه] اگر بتوانم انشاءالله آن را امروز کوتاه بیان کنم ــ اینجا یادداشت کردهام که بیان کنم، و آن، همین مسئلهی «هویّت دانشجویی» است. ببینید، در طول این دو قرنی که تمدّن غربی وارد کشور ما شد و با ما ارتباط پیدا کرد و با غربیها و تمدّن غربیها سروکار پیدا کردیم، جوان ایرانی دو تجربهی متفاوت در مواجههی با تمدّن غرب دارد: یک تجربه، تجربهی اوّل او است که نتیجهاش شیفتگی و خودباختگی است؛ یک تجربه، تجربهی بعدی او است که نتیجهاش شناخت و برخورد گزینشی و احساس استقلال، و در یک مواردی کاملاً احساس جدایی و دوری است. این دو برخورد را من مختصر توضیح بدهم.
در برخورد اوّل، مواجههی اوّل، وقتی که با غربیها، با عناصر غربی، با بعضی از نمادهای غربی سروکار پیدا کردیم، جوان ایرانی ــ بحث سر جوان است، من راجع به جوانها دارم صحبت میکنم؛ طبقات دیگرِ مردم تقریباً احساسشان شبیه احساس جوانها است؛ من حالا راجع به جوانها میخواهم عرض بکنم ــ در آن برخورد اوّل وقتی با غرب مواجهه پیدا کرد، یک پیشفرضی برایش به وجود آمد، یک تصوّر قطعیای برایش به وجود آمد و آن عبارت بود از: دوگانهی «غرب پیشرفته، و ایران عقبمانده و ضعیف»؛ «غرب موفّق، و ایران منحط»؛ این برایش مسجّل شد. وقتی جوان ایرانی خودش را در مقابل پیشرفتهای غربی و علم غربی و فنّاوری غربی و مانند اینها مشاهده میکرد، احساس میکرد که عقبمانده است، منحط است، ناتوان است؛ او پیشرفته است و باید دنبال او حرکت کرد، باید دنبال او راه افتاد.
خب واقع قضیّه هم همین بود؛ یعنی ایرانِ صد سال پیش، حقیقتاً از غربِ صد سال پیش خیلی عقبتر بود. حالا دلایل و علل و عواملش مفصّل است و بحث امروز ما جای اینها نیست، ولی خب این واقعیّت داشت. منتها یک نکتهی مهمّی اینجا وجود دارد: اگر چنانچه شما به طرف مقابل که نگاه کردید ــ مثلاً به غرب نگاه کردید ــ و نقاط قوّت او را دیدید، اگر چنانچه این نقاط قوّت شما را متوجّه به نقاط ضعف خودتان بکند و شما را به فکر فروببرد، این خوب است. آدم نگاه کند ببیند آنها چه کار کردند، ما چه کار باید بکنیم؛ فرض بفرمایید آنها به پیشرفت علمی دست پیدا کردند، ما هم بایستی به پیشرفت عملی دست پیدا کنیم؛ اگر این باشد خوب است، امّا این اتّفاق نیفتاد. نگاه شد به غرب به صورت یک موجود موفّق، [یعنی] قوّتهای او موجب شد که قوّتهای خودمان از یادمان برود! نقطهقوّتهایی هم ما داشتیم؛ ملّت ایران نقطهقوّتهایی داشت: ایمان داشت، صفا داشت، برادری داشت، خانواده داشت، وفا [داشت]، حیا [داشت]؛ اینها نقاط قوّت ما است. ما از اینها غفلت کردیم، جوانِ آن روزِ ما از اینها غفلت کرد؛ خودش غفلت کرد، یک عدّهای هم در داخل کشور یا پیدا شدند یا حضور داشتند که این غفلت را تشدید کردند؛ یعنی به جای اینکه به خودیافتگی برسند، به خودباختگی رسیدند و این فهم را در بین عموم مردم منتشر کردند که اگر میخواهید به جایی برسید، زندگیتان، علمتان، تواناییهایتان به آنجایی برسد که در غرب مشاهده میکنید، باید در همهی امور مثل آنها بشوید، باید غربی بشوید، خود شما با تکیهی به اصالتهای خودتان نمیتوانید به جایی برسید! همین حرف معروف تقیزاده(۷) که گفت از فرق سر تا نوک پا باید غربی شد؛ لباس باید غربی بشود، اخلاق باید غربی بشود، رفتارهای زندگی باید غربی بشود، همهچیز باید غربی بشود تا ما بتوانیم به آنها برسیم.
آن وقت مهم این است که تقلید از غرب، در این خُلقیّات و مسائل اخلاقی و مسائل فکری اتّفاق افتاد، امّا در مسائل اساسیای که غرب متّکی به آنها بود هیچ اتّفاقی نیفتاد. بله، صورت یک دانشگاهی درست شد، امّا از این دانشگاه هیچ انسان برجستهای، هیچ اختراعی، هیچ کار نویی، هیچ پیشرفت علمیای در آن دورهی رضاخان بیرون نیامد. غربیها هم این را تقویت کردند؛ غربیها هم همین احساس را، همین باور را که باید پیرو غرب شد، تبعیّت از غرب کرد، تقویت کردند. آن روز در داخل کشور نمایندهی دولتهای غربی در واقع انگلیسها بودند که در اینجا بر همهچیز، بر همهکس مسلّط بودند؛ [آنها] یک دیکتاتور را سر کار آوردند. رضاخان سر کار آمد؛ با روحیهی اقتدار و دیکتاتوری و قلدری روی همهجا دست گذاشت و یک مجموعهای دُوروبَر او به وجود آمدند که اینها از لحاظ فکری ــ چون این حرفها به عقل خود او نمیرسید ــ همین حالت گرایش به غرب را، در واقع تبعیّت از غرب را، هضم شدن و حل شدن در تمدّن مادّی غرب را در بین مردم ترویج کردند، جا انداختند، عملی کردند و در اقتصادمان، در مسائل گوناگونمان، در مسائل اجتماعیمان، این را پیش بردند. پرچم حمایت از غرب را در واقع اینها به دست گرفتند.
رضاخان مظهر غربگرایی مخرّب بود؛ غربگرایی ویرانگر؛ یعنی همهچیز را در واقع در اختیار غربیها گذاشتند و نتیجه این شد که کشور از باطن، در داخل، از درون پوک شد. لذا وقتی بعد از بیست سال همان انگلیسها مجدّداً رضاخان را از سر کار برداشتند و بردند، کشور ما نه یک ارتش ملّی داشت، نه یک اقتصاد ملّی داشت، نه یک امنیّت ملّی داشت، نه یک سیاست داخلی ملّی داشت، نه یک سیاست خارجی ملّی داشت، نه حتّی لباس ملّی داشت! یعنی پیشرفت کشور را در تغییر لباس، در گذاشتن فلانجور کلاه، در این چیزها خلاصه کردند. اینها اینجوری با غرب مواجه شدند. از قول یکی از این مسئولان، رجال سیاسی دورهی قاجار و پهلوی، مخبرالسّلطنهی هدایت، نقل شده که او میگوید که نگاه به بولوارهای شهرهای غربی بود، نه به لابراتوارها، نه به کتابخانهها؛ نوع برخورد این بود.
البتّه آن شخصیّتهای فکری، امثال تقیزاده، امثال فروغی، امثال حکمت، بزرگترین مقصّرهای آن دوره هستند و اینها دهها سال کشور ما را عقب نگه داشتند. توجّه داشته باشید، مطمئنّاً اگر چنانچه یک گروه دلسوز علاقهمندی به جای اینها وجود داشت، میتوانست کشور را پیش ببرد. اینها کشور را عقب نگه داشتند. این، آن برخورد و آن تلقّی اوّلیّهی در قبال غرب است.
تجربهی دوّم ــ که به نظرم آن مهم است؛ آن ما را به اینجا رسانده تاکنون ــ از لابهلای حوادث تلخ بتدریج برای مردم پیدا شد. عملکردهای ظالمانه و غیر منصفانهی غربیها در کشورمان؛ اشغال بعضی از بخشهای کشور به وسیلهی انگلیس و روس تزاری، که آن هم جزو غرب بود آن روزها؛ بعد البتّه باز به وسیلهی شوروی بخشهایی از ایران را [اشغال کردند]؛ عوارض این تسلّطها؛ در شمال کشور، در جنوب کشور، در شرق کشور تسلّط پیدا کردند، جاهایی را تصرّف کردند، سرکوب کردند، قحطی به وجود آوردند. هزاران نفر ــ حالا عدد به طور قطعی در اختیار ما نیست، امّا بعضی میگویند چند میلیون [نفر] ــ از قحطیای که غربیها در کشور به وجود آوردند مُردند؛ به خاطر قحطیای که اینها به وجود آوردند. نهضتهای داخلی را سرکوب کردند؛ در تبریز یک جور، در مشهد یک جور، در گیلان یک جور؛ و خیانتهای گوناگون: قرارداد وثوقالدّوله،(۸) تمدید قرارداد نفت دارسی(۹) به وسیلهی رضاشاه و امثال اینها. این کارها بتدریج افراد هوشمند و آحاد مردم و بخصوص جوانها را متوجّه باطن غربیها کرد؛ یعنی معلوم شد ماورای این ظاهرِ اتوکشیدهی روشنِ گاهی با لبخند، یک باطن خبیث وجود دارد، یک باطن خائن وجود دارد؛ این را احساس کردند. تدریجاً آن شوق، آن شیفتگی نسبت به تمدّن غرب در بین بسیاری از آحاد مردم و جوانها کاهش پیدا کرد.
نهضت ملّی نفت در سال ۲۹[۱۳] و ۳۰[۱۳] قطعاً یک مقطع مهمّی بود، مقطع تاریخسازی بود؛ یک نقطهی عطف بود که توانست باطن غربیها را به ما نشان بدهد؛ کلّیّت غرب را، باطن کلّیّت غرب را این نهضت با مقدّماتش، با مؤخّراتش و نتایج و تبعاتش، برای مردم ایران روشن کرد. مصدّق در مبارزهی با انگلیس در قضیّهی نفت، تکیهاش و امیدش به آمریکا بود؛ علناً، صریحاً امیدوار بود که آمریکا از او حمایت کند در مقابل انگلیس، [امّا] ضربه را آمریکا به مصدّق زد؛ یعنی همان آمریکایی که مصدّق امیدوار بود کمکش کند، آن آمریکا کودتا کرد. «کیم روزولت» عنصر کودتاچی معروف و مشهوری که آمد کودتای بیستوهشتم مرداد را راه انداخت، یک فرد آمریکایی بود؛ با پول آمریکا، با امکانات آمریکا آمدند این کودتا را راه انداختند و چند ده سال دیگر کشور را اسیر کردند.
خب، پس این حوادث یک نتیجه داد؛ آن نتیجه این بود که برای پیشرفت، تکیهی به غرب نهفقط کمککننده نیست بلکه مانع است؛ یعنی تکیهی به غرب نهفقط ما را به پیشرفت نمیرساند بلکه مانع پیشرفت میشود. معلوم شد که در ایران هر پدیدهای که با زیادهخواهیهای غرب، با منافع غرب در تعارض باشد، اینها بیرحمانه با آن برخورد میکنند؛ یا مستقیم برخورد میکنند، کمااینکه در بیستوهشتم مرداد مستقیم برخورد کردند و آمدند کودتا کردند؛ یا غیر مستقیم برخورد میکنند، یعنی به وسیلهی حکومت دستنشاندهی خودشان، مثل پانزدهم خرداد سال ۴۲؛ آنجا هم برخورد کردند، کشتار کردند، قتلعام کردند، منتها به دست محمّدرضا.
خب، این حالت یعنی در واقع شناخته شدن باطن تمدّن مادّی غرب برای ملّت ایران، برای جوان ایرانی، موجب این شد که واکنشها شروع بشود؛ عدّهای سینه سپر کردند. کودتا در مرداد اتّفاق افتاد، در آذر همان سال،(۱۰) در دانشگاه تهران، عدّهای از جوانهای دانشجو، برای آمدن نیکسون که معاون رئیسجمهور آن روز آمریکا بود، قیام کردند، ایستادگی کردند و سه نفر از دانشجویان به دست عوامل حکومت کشته شدند؛ یعنی جان باختند. از آن روز شروع شد. البتّه دانشگاه در حوادث بسیار بزرگی دخالت داشته؛ این را توجّه داشته باشید. بله، دانشگاهِ امروز با دانشگاه قبل از انقلاب و حتّی با دانشگاه بعد از انقلاب، با بیست سال قبل، تفاوتهای زیادی دارد؛ امروز دانشگاه جلوتر است، پیشرفتش بیشتر است، فهمش از مسائل گوناگون پیچیدهتر و عمیقتر است، و ایستادگیاش هم خوب است. برخلاف آنچه تبلیغ میشود و گاهی گفته میشود که نسل جدید دانشجو و جوان ایرانی مثل نسل دههی ۶۰ آمادگی ندارد، اینجور نیست؛ این آمادگی امروز هم وجود دارد. ما این را در قضایای مختلف مشاهده کردهایم، امروز هم داریم جلوی چشم خودمان مشاهده میکنیم آمادگی جوان ایرانی را برای حضور در صفوف مقدّم؛ در مقابلهی با دشمن حاضرند، آمادگی دارند؛ فهمشان هم از مسائل بهتر است، آمادگیشان هم بحمدالله بسیار خوب است.
البتّه آن خطّ انحرافی با این کار قطع نشد؛ آن خط ادامه پیدا کرد؛ آن خط تا شروع انقلاب، به طور صریح، ابعاد گوناگون زندگی مردم را تحت تأثیر قرار میداد؛ یعنی واقعاً اگر چنانچه انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق نمیافتاد، حرکت کشور، حرکت مسئولینِ دولتی آن روز و مسئولین فرهنگی آن روز به نحوی بود که کشور را از همهی مزایای معنوی و اخلاقی و ثروتهای معنوی خودش محروم میکرد؛ یعنی وابستگی را ــ هم وابستگی مادّی و هم معنوی را ــ به خارج، به آمریکا، به کشورهای گوناگون دیگر روزبهروز بیشتر میکرد و آنها دستشان در غارت بازتر میشد؛ انقلاب به داد مردم ایران رسید، به داد کشور رسید، توانست جلوی این حمله را بگیرد. آنها بالاخره تا انقلاب ادامه دادند.
من برای این خیلی اهمّیّت قائلم: هنر بزرگ امام (رضوان الله علیه) این بود که اوّلاً با «ملّت» حرف زد، نه با یک قشر خاص، نه با یک حزب یا با یک مجموعهی خاص؛ با ملّت ایران حرف زد، به ملّت هویّت داد، از ملّت مطالبه و اظهار توقّع کرد؛ ملّت را به میدان آورد، وارد میدان کرد؛ این هنر بزرگ امام است. در هیچ یک از قضایای گذشته، این حرکت عظیم ملّی با دعوت کسی مثل امام ــ که البتّه هیچ کس را مثل امام نداشتیم ــ سابقه ندارد.
این[طور] بود که هم به ملّت احساس هویّت داد، از آنها توقّع کرد که وارد بشوند، هم به آنها اعتماد کرد، هویّت فرهنگی و تاریخی ملّت را به یادشان آورد، از غفلت خارج کرد همهی ما را. ماها توجّه نداشتیم به تواناییهای خودمان؛ امام ما را متوجّه کرد به تواناییهایمان، به پیگیریهایمان، ما را وارد میدان کرد، ملّت را وارد میدان کرد و در این کار واقعاً مجاهدت کرد، خداوند متعال هم برکت داد. ملّت مرعوب نبودند، مرعوب نشدند، [امام] احساس مرعوب شدن را از ملّت سلب کرد. خب، این حالتِ عمومیِ برخوردِ دوّم میان عمدتاً جوانان کشور ما با حضور غرب و تمدّن مادّی غرب در کشور است که در این زمینهها البتّه ما زیاد صحبت کردهایم.
امّا قلدرهای عالم دستبردار نیستند؛ آنچه مهم است این است. قلدرهای عالم، آن کسانی که سالهای متمادی در ایران هر کار خواستند کردند، پنجاه هزار مستشار نظامی و غیر نظامی را آوردند اینجا، هر چه خواستند از منابع کشور بردند، هر جور خواستند تحمیل کردند: «به چه کسی نفت بفروشید، به چه کسی نفت نفروشید، با چه کسی رابطه داشته باشید، با چه کسی نداشته باشید، چه کسی را به عنوان نخستوزیر سر کار بیاورید، چه کسی را نیاورید، با روحانیّت چگونه برخورد کنید، با دانشگاه چگونه برخورد کنید» ــ سالهای متمادی، آنها اینجور در این کشور زندگی کردند ــ دست اینها قطع شده و اینها نمیتوانند ساکت بمانند. از اوّل انقلاب تا امروز با انقلاب مبارزه کردند، مقابله کردند، توطئه کردند، هر کار توانستند کردند.
البتّه در همهی این مدّت، به فضل الهی، انقلاب بر آنها پیروز شده. قلدران عالم میگویند دنیا باید از ما تبعیّت کند! میبینید دیگر؛ امروز دارید میبینید، یک نمونهاش را همه دارند مشاهده میکنند در دنیا.(۱۱) [میگویند] همه باید از ما تبعیّت کنند، همه باید منافع ما را بر منافع خودشان مقدّم کنند؛ اوّل ما. امروز در دنیا این را به همه دارند نشان میدهند؛ در واقع، باطن غرب را دارند در مقابل چشم همه قرار میدهند. البتّه به نظرم ــ اینجور خیال میکنم ــ ایران اسلامی تنها کشوری است که به طور قاطع این را رد کرده؛ ما به طور قاطع گفتهایم که ما به هیچ وجه منافع دیگران را بر منافع خودمان ترجیح نمیدهیم.
خب، حالا برگردیم به مقولهی جوان دانشجوی ایرانی. امروز من میخواهم به شما عرض بکنم که این سیاستِ حرکت دشمن در جهت ترویج همان روحیهی تبعیّت و انفعال و وابستگی، امروز به طور جدّی از طرف دشمن فعّال شده؛ یعنی با شیوههای جدیدی، بخصوص با پیشرفتهای علمیای که شده و اینترنت و بقیّهی چیزهایی که هست، در حال کارند در این زمینه؛ دارند تلاش میکنند. دانشجوی ما کجا قرار میگیرد؟ البتّه این احساساتی که اینجا گفته شد، مطالبی که بیان شد، این روحیهای که اینجا نشان داده شد، روحیهی بسیار خوبی است. علاجِ مواجههی با توطئهی دشمنی که میخواهد نفوذ کند و تصرّف کند و سلطهی ازدسترفته بر کشور عزیز ما را دوباره پیدا کند، فقط همین روحیه و همین احساس و همین حرکت کلّی دانشجویی است؛ در این تردیدی نیست.
در مقابل حرکت دشمن ــ این حرکتی که گفتم امروز با شیوههای جدید دارد دنبال میشود ــ حرکت اسلامی هم خوشبختانه در حال پیشرفت است. ما امروز در زمینهی مسائل دینی و مسائل اخلاقی و حتّی مسائل عرفانی، نوآوریهای خوبی داریم. عناصر فکری خوبی امروز خوشبختانه در حوزههای علمیّه، در خود دانشگاه، در بخشهای مختلف جامعه رشد کردهاند؛ توانستهاند زبان مناسب روز را برای تفهیم مفاهیم اسلامی به دست بیاورند، پیدا کنند، از آن استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا شما گفتید ــ که حالا ده برابر این را هم در مجموعهی اجتماعات دانشجویی قطعاً میتوان تهیّه کرد و بعد من یک اشارهای هم میکنم ــ همان چیزی است که من چند وقت قبل در یکی از این دیدارها توصیه کردم: «تولید محتوا»؛(۱۲) محتوا همینها است. برای فضای مجازی، یکی از کارهای لازم، تولید محتوا است. همینها محتوا است. کارهایی که شما میتوانید انجام بدهید، فکری که میتوانید تولید کنید، تحلیل عمیقی که میتوانید نسبت به مسائل داشته باشید و ارائه بدهید، همان تولید محتوایی است که ما انتظار داریم.
دانشجو باید اینجا قرار بگیرد؛ جایگاه دانشجو اینجا است. دانشجو میتواند مثل یک معلّم، مثل یک هشداردهنده، مثل یک چراغ راهنما عمل کند؛ به قدر توان خودش در محیطِ مساعدِ مناسبِ خودش. میتوانید عمل بکنید. این، آن چیزی است که به نظر من هویّت دانشجویان عزیز ما این است؛ این حالت توانایی برای بیان کردن، برای تبیین کردن و توضیح دادن.
من البتّه توصیههایی هم دارم. سال گذشته من یک تعدادی توصیه کردم؛ اینجا ذکر کردم مطالبی را.(۱۳) یکی از توصیهها این بود که تشکّلهای دانشجویی به داخل دانشگاه بپردازند؛ این را من تأکید میکنم. این کار، آنطور که به من گزارش شد، آنچنان که باید و شاید انجام نگرفته؛ توقّع من از شما جوانها این است. موانعی وجود دارد؛ همهی کارهای بزرگ، همهی کارهای خوب یک موانعی برایش پیدا میشود. تصوّر نکنیم که در جادّهی آسفالته داریم حرکت میکنیم؛ نه، پیچوخم دارد، بالا و پایین دارد، مشکلات دارد؛ بر مشکلات فائق بیایید. بر مشکلات فائق بیایید! اگر زبان مناسب تبیین را شما بتوانید به کار ببرید، در دانشگاه میتوانید اثر بگذارید. طرف شما، مخاطب شما دانشجو است، یک جوانی است، عناد ندارد، دشمنی ندارد، آمادهی شنیدن است، آمادهی قبول است. همان توقّعی که اینجا یکی از برادرها ابراز کردند، گفتند «مراکزی که باید تبیین کنند، باید بیان کنند، به کار خودشان نمیرسند، آن کار را انجام نمیدهند»، خب این توقّع از خود شما هم هست؛ [شما] تشکّلها مطالعه کنید، آماده بشوید و محیط دانشگاه را تحت تأثیر تفکّرات درست خودتان قرار بدهید؛ یک توصیه این است.
یک توصیه [اینکه] جلسات هماندیشی جدّی داشته باشید؛ یعنی واقعاً روی یک مسئله فکر کنید، از عناصر مطمئنّ فکری که امروز وجود دارند ــ ما عناصر مطمئنّ فکری داریم ــ در جلسات هماندیشی استفاده کنید؛ بحثهای مهمّ روز را مطرح کنید. بعضی از این بحثهایی که مطرح میشود، بحثهای درجهی یک نیست، موضوعات درجهی یک نیست؛ موضوعات درجه دو و سه است. مسائل اصلی کشور، آن مسائلی است که به حرکت انقلاب و حرکت کلّی جامعه ارتباط پیدا میکند ــ مسائل داخلی، مسائل خارجی ــ اینها را پیدا کنید و محلّ بحث قرار بدهید. در قضایای مختلف تحلیلهای گوناگونی مطرح میشود؛ در روزنامهها، در محیط فضای مجازی؛ این [تحلیلها] تردید ایجاد نکند در شما؛ یعنی در مقابل تحلیلهای مختلف دچار سردرگمی و تردید نشوید. خودتان تحلیل خودتان را، فهم خودتان را، تحقیق خودتان را در دست بگیرید و غلبه کنید بر حرفهای غلطی که گفته میشود.
یکی از توصیههای من این است؛ بعضی از ایرادها و انتقادهای دانشجویان به مسئولان، بر اثر بیاطّلاعی است. مثلاً فرض کنید چرا وعدهی صادق ۲ در فلان وقت انجام نگرفت، فلان وقت انجام گرفت؛ اگر در فلان وقت انجام میگرفت، فلان حادثه اتّفاق نمیافتاد؛ خب این درست نیست؛ این درست نیست. آن کسانی که متصدّی این کارها هستند، دلبستگیشان، وابستگیشان، عشقشان و آمادگیشان به انقلاب کمتر از من و شما نیست؛ آنها را نمیشود متّهم کرد؛ محاسبه دارند، حساب دارند، با محاسبه کار میکنند؛ آنچه انجام میدهند، اگر شما هم جای آنها بودید همین کار را انجام میدادید؛ این احتمال را همیشه در ذهنتان داشته باشید و متّهم نکنید افراد را؛ یعنی در حوادثی که مشاهده میکنید احیاناً یک ابهامی برای شما دارد، احتمال یک محاسبهی درست را همیشه بدهید، که ممکن است پشت این تصمیمگیری یک محاسبهی درستِ واقعیای وجود داشته باشد.
در نقد کردن، من سال گذشته یکی از توصیههایم این بود که انتقاد کنید، نقد اشکال ندارد؛ سؤالاتی در این زمینه مطرح شده که خب چه طوری، چه جوری نقد کنیم؟ مثلاً در وضع جنگی، در وضعیّت معارضهی دشمنان چه جوری نقد کنیم که به اینها برنخورد؟ نقد اشکال ندارد منتها نقد کردن با تهمت زدن فرق میکند؛ مراقب باشید وقتی نقد میکنید، کسی را متّهم نکنید. سؤال مطرح بشود؛ اشکال ندارد، سؤال مطرح بشود، ابهام مطرح بشود، و فرصت جواب دادن به وجود بیاید. گاهی هست که طرف [مقابل] بعضی از سؤالات را هم نمیتواند جواب بدهد؛ یعنی فرصت جواب ندارد یا امکان جواب دادن نسبت به این قضیّه نیست؛ در اینطور موارد حتّی ابهام را هم مطرح نکنید. با یک چنین شیوههایی، فرضیّات احتمالی را مسلّم ندانید.
به نظر من در انتقادها مراقب باشید بنبستنمایی نشود؛ یعنی جوری انتقاد نکنید که وقتی مردم عادی میشنوند احساس بنبست بکنند؛ نه، گاهی اوقات اشکالی که بیان میشود جوری است که وقتی انسان آن را میشنود احساس میکند واقعاً دیگر هیچ راهی وجود ندارد؛ خب این غلط است. اینکه وانمود بشود که در فلان مسئلهی اقتصادی یا فلان مسئلهی فرهنگی یا فلان مسئلهی آموزشی و دانشگاهی بنبست وجود دارد، غلط است؛ این ناامید میکند مردم را؛ از این بجد باید پرهیز بشود. اختلافافکنی، دو قطبیسازی، ناامیدسازی، بدبینسازی به مسئولان تصمیمگیر، اینها نباید در انتقادات باشد.
از من هم گاهی سؤالاتی میشود؛ البتّه مستقیم سؤال نمیشود، مثلاً در فضای مجازی هست یا در اظهاراتی است که به دفتر ما میکنند: فرض بفرمایید چرا فلانی وقتی که همهی وزرا رأی آوردند اظهار خرسندی کرد، در حالی که ممکن است بعضی از این وزرا با آن معیارهای مورد نظر او موافق نباشند؟ این یکی از سؤالات است. خب بله، این سؤالی است؛ جوابش این است که رأی آوردن همهی وزرا در مجلس، یک پدیدهی مطلوبی است؛ اگر چنانچه رأی نیاورند، آن مجموعهی هر وزیری که رأی نیاورده، مدّتها بیسرپرست میماند. بیسرپرست ماندن، بمراتب بدتر است از اینکه یک آدمی باشد که حالا برخی از معیارها را هم نداشته باشد؛ یعنی هرجومرج به وجود می آید. این خیلی خوب است که دولت بتواند در یک فرصت مناسبی، در یک وقت مناسب مشخّصی تشکیل بشود و بتواند کشور را اداره کند. دولت باید بتواند کشور را اداره کند؛ این رأی مجلس، این حُسن بزرگ را دارد. خب، طبعاً انسان خرسند میشود. ممکن هم هست که در عین حال انسان عملکرد فلان وزیر را به طور کامل نپسندد؛ یا برخی از خصوصیّات او را خصوصیّات مثبتی نداند؛ اینها با همدیگر منافاتی ندارد. از این قبیل بالاخره چیزهایی هست. خلاصه [باید] دغدغهی اصلی دانشجو اینها نباشد؛ اینها مسائل اصلی کشور نیست؛ مسائل اصلی کشور همینطور که عرض کردم، چیزهای دیگری است.
امّا چند جمله در مورد این مسئلهی اخیر آمریکا و این دعوت به مذاکره و از این حرفها. اوّلاً اینکه رئیسجمهور آمریکا(۱۴) میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند] و ادّعا میکند که نامهای فرستاده ــ که البتّه به ما نرسیده؛ یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکرهایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست. خب، ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید. ما چند سال نشستیم مذاکره کردیم، همین شخص، مذاکرهی تمامشدهی کاملشدهی امضاشده را از میز بیرون انداخت و پاره کرد؛(۱۵) با این آدم چه جور میشود مذاکره کرد؟
در جواب این حرف من، عنصرِ داخلیِ مقالهنویسِ فلان روزنامه میگوید «خب آقا! دو نفری که با همدیگر جنگ دارند و مینشینند برای صلح مذاکره میکنند، اینها هم به هم اعتماد ندارند؛ نداشتن اعتماد مانع مذاکره نیست»؛ این اشتباه است؛ همان دو نفری که برای صلح دارند مذاکره میکنند، اگر به وفای به آنچه قرارداد میشود مطمئن نباشند، مذاکره نمیکنند؛ چون میدانند کار بیهودهای است، کار مهملی است. در مذاکره باید انسان مطمئن باشد که طرف مقابل به آنچه متعهّد شد عمل خواهد کرد. وقتی میدانیم عمل نمیکند، چه مذاکرهای؟ بنابراین، دعوت به مذاکره و اظهار مذاکره فریب افکار عمومی است.
راجع به تحریمهای آمریکا ــ که خب مذاکرهی ما در قضیّهی برجام در دههی ۹۰، از اوّل برای رفع تحریمها بود ــ خوشبختانه تحریمها دارد کماثر میشود در دنیا. وقتی تحریمها ادامه پیدا میکند، بتدریج اثر خودش را از دست میدهد. این را خود آنها هم اعتراف دارند؛ یعنی خود آنها هم اعتراف دارند که کشورِ تحریمشده میتواند راههای خنثی کردن تحریم را بتدریج پیدا کند و تحریمها را خنثی کند. ما خیلی از این راهها را پیدا کردیم، تحریمها را خنثی کردیم. بله، تحریم بیاثر نیست امّا اینجور نیست که اگر وضع اقتصادی ما بد است، منشأ آن صرفاً تحریم باشد؛ نه، بیتوجّهیهای خود ما گاهی اوقات اثر دارد؛ نه گاهی، [بلکه] اکثر مشکلات ناشی از بیتوجّهیهای ما است. البتّه یک بخشیاش هم مربوط به تحریم است که تحریمها هم بتدریج بیاثر میشود؛ این هم جزو مسلّمات است.
در مورد سلاح هستهای ــ که مدام گفته میشود ما نمیگذاریم ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند ــ ما اگر میخواستیم سلاح هستهای درست کنیم، آمریکا نمیتوانست جلوی ما را بگیرد. اینکه ما سلاح هستهای نداریم و دنبال سلاح هستهای هم نیستیم، به خاطر این است که خودمان به دلایلی نمیخواهیم، که این دلایل را قبلاً گفتهایم و بحث کردهایم. خودمان نخواستیم؛ وَالّا اگر خودمان میخواستیم، آنها نمیتوانستند جلوی ما را بگیرند.
نکتهی بعدی: آمریکا تهدید میکند به نظامیگری! این تهدید به نظر من غیر عاقلانه است؛ یعنی جنگ، ایجاد جنگ، ضربه وارد کردن، یکطرفه نیست. ایران قادر به زدن ضربهی متقابل است و قطعاً این ضربه را وارد خواهد کرد. من حتّی معتقدم اگر چنانچه یک حرکت غلطی از طرف آمریکاییها و عواملشان سر بزند، آن که بیشتر ضرر میکند آنها هستند. البتّه جنگ چیز خوبی نیست، ما دنبال جنگ نیستیم، امّا اگر چنانچه کسی اقدام کرد، برخورد ما یک برخورد قاطع و حتمی است.
مطلب بعدی این است که آمریکا امروز در مسیر ضعیفتر شدن است، نه در مسیر قویتر شدن؛ این یک واقعیّتی است. هم از لحاظ اقتصادی در مسیر ضعیفتر شدن است، هم از لحاظ موقعیّت سیاسی در دنیا، هم از لحاظ سیاست داخلی خودش، هم از لحاظ مسائل اجتماعی درون خودش؛ همهی عوامل در حال تضعیف آمریکا هستند. آمریکا آن قدرت آمریکای سی سال پیش و بیست سال پیش را ندارد و نخواهد هم داشت، و نمیتواند داشته باشد.
نکتهی بعدی این است که بعضیها در داخل، همان مسئلهی مذاکره را مدام تشدید میکنند: «آقا! چرا جواب نمیدهید؟ چرا مذاکره نمیکنید؟ چرا نمینشینید با آمریکا؟ خب بنشینید». من میخواهم عرض بکنم اگر هدف از مذاکره رفع تحریم است، مذاکرهی با این دولت آمریکا رفع تحریم نخواهد کرد؛ یعنی تحریمها را برنمیدارد، [بلکه] گره تحریمها را کورتر خواهد کرد؛ فشار را افزایش خواهد داد. مذاکرهی با این دولت، فشار را افزایش خواهد داد. من چند روز قبل از این در صحبت مسئولین هم گفتم.(۱۶) مطالب جدیدی را مطرح میکنند، توقّعات جدیدی را مطرح میکنند، مطالبات زیادهخواهانهی جدیدی را مطرح میکنند؛ مشکل بیش از آنچه امروز هست خواهد بود. بنابراین مذاکره هیچ مشکلی را حل نمیکند، هیچ گرهی را باز نمیکند. این هم یک نکته.
نکتهی آخر؛ برخلاف انتظار دشمن، نه مقاومت فلسطین و نه مقاومت لبنان از پا درنیامده بلکه قویتر شده، پُرانگیزهتر شده. این شهادتها از لحاظ انسانی به آنها خسارت وارد کرد امّا از لحاظ انگیزه آنها را تقویت کرد. ملاحظه کردید، کسی مثل سیّدحسن نصرالله (رضوان خدا بر او) از بین میرود، از میان این جمع پرواز میکند، جای او خالی میماند، آن وقت در عین حال در همان روزهای بعد از شهادت او حرکتی که حزبالله علیه رژیم صهیونیستی انجام میدهد، از حرکتهای قبلیاش قویتر است. در مقاومت فلسطین، کسی مثل هنیّه، کسی مثل سنوار، کسی مثل ضیف از میان اینها میرود، در عین حال اینها در مذاکرهای که اصرار رژیم صهیونیستی و طرفدارانش و آمریکا بر این مذاکره بوده، میتوانند شرایط خودشان را بر طرف مقابل تحمیل کنند؛ این نشاندهندهی آن است که انگیزهها قویتر شده.
این جملهی آخر من است؛ ما هم این را بگوییم: با همهی توان از مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان حمایت خواهیم کرد. این بین مسئولان کشور مورد اتّفاق است. دولت، ریاست محترم جمهور، دیگران بر این مسائل اتّفاق نظر دارند، مشکلی وجود ندارد. و انشاءالله ملّت ایران خواهد توانست در آینده هم مثل گذشته، در دنیا به عنوان پرچمدار مقاومت در مقابل زورگویی معرّفی بشود.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از نمایندگان تشکّلهای دانشجویی به بیان دیدگاههای خود دربارهی مسائل سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی پرداختند.
(۲ سورهی بقره، آیهی ۱۸۳؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرّر شده است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما [بودند] مقرّر شده بود؛ باشد که پرهیزکاری کنید.»
(۳ نمونه
(۴ سورهی طلاق، بخشی از آیات ۲ و ۳
(۵ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲
(۶ از جمله، شرح چهل حدیث، ص ۱۰
(۷ سیّدحسن تقیزاده (نخستین رئیس مجلس سنا در حکومت پهلوی)
(۸ قراردادی که در ۱۹۱۹ میلادی توسّط وثوقالدّوله (صدراعظم احمدشاه قاجار) با نمایندگان دولت انگلیس به امضا رسید که به موجب آن، کلّیّهی تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلیسیها قرار میگرفت و امتیاز راهآهن و راههای شوسه نیز به آنها واگذار میشد.
(۹ قراردادی که میان دولت ایران و ویلیام ناکس دارسی در ۱۲۸۰ شمسی منعقد شد که به موجب آن، امتیاز استخراج و بهرهبرداری از نفت در سراسر ایران جز بخشهای شمالی به مدّت شصت سال به دارسی واگذار شد و دارسی نیز متعهّد شد که شرکت یا شرکتهایی برای بهرهبرداری از این امتیازات تأسیس نماید و سالانه مبلغ بیست هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و ۱۶ درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.
(۱۰ شانزدهم آذرماه ۱۳۳۲
(۱۱ از جمله میتوان به اعمال تعرفه های گمرکی به اقلام وارداتی برخی از کشورها به آمریکا، از سوی رئیس جمهور این کشور اشاره کرد.
۱۲) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم استان آذربایجان شرقی به مناسبت سالروز قیام بیستونهم بهمن مردم تبریز (۱۴۰۳/۱۱/۲۹)
۱۳) بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکّلهای دانشجویی در ماه مبارک رمضان (۱۴۰۳/۱/۱۹)
(۱۴ دونالد ترامپ
(۱۵ دونالد ترامپ در اوّلین دورهی ریاست جمهوری خود، در هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷با امضای فرمانی، از توافق موسوم به «برجام» که در دولت رئیسجمهور پیشین آمریکا (باراک اوباما) میان ایران و پنج عضو دائم شورای امنیّت سازمان ملل متّحد به همراه آلمان و اتّحادیهی اروپا (کشورهای ۱+۵) به امضا رسیده بود، خارج شد.
۱۶) بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه مبارک رمضان (۱۴۰۳/۱۲/۱۸)
خط حزبالله ۴۸۸ | شلیک کاغذی به ذهن و معیشت مردم
امام خامنهای: مبانی تمدن غربی مخالف اسلام است/ جمهوری اسلامی ایران توقعات دولتهای قلدر را نخواهد پذیرفت
امام خامنهای: راه حل همه مسائل امروز جامعه در قرآن است
در اوّلین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خدای متعال را بر تشکیل مجدّد این جلسه و دیدار و شنیدار شیرین و زیبایی که این جلسه برای این حقیر دارد سپاسگزارم. و همچنین حمد میکنم خدا را، شکر میکنم خدای متعال را بر افزایش مستمرّ قرآنخوانان. امروز چشم ما و گوش ما روشن شد، حقیقتاً لذّت بردیم از تلاوتهایی که انجام گرفت؛ از شهرهای مختلف، در سنین مختلف، با شیوههای مختلف، و همه قرآنی و همه تلاوتگر. از دیدن آقای روحانینژاد(۲) هم خیلی خوشحال شدم؛ بعد از چهل و چند سال، دوباره صدای ایشان را شنیدیم؛ ایشان صدای فوقالعادهای داشتند آن وقت در دورهی جوانیشان، در آن سنینی که ایشان شاگرد آقای مختاری(۳) بودند ــ خدا رحمت کند مرحوم آقای مختاری را ــ و آن صدای کذائی[شان]؛ الحمدلله. تبریک عرض میکنم ورود ماه مبارک رمضان را که حقیقتاً برای مؤمنین و قدرشناسان عید بزرگی است؛ از خدای متعال میخواهیم که این ماه رمضان را به معنای واقعی کلمه برای همهی ملّت ایران، برای همهی شماها عید کند و مبارک کند.
آنچه به نظر بنده مهم است، این است که ما بتوانیم جامعه را ــ جامعهی خودمان را در درجهی اوّل ــ از سرچشمهی تمامنشدنی قرآن سیراب کنیم. ما به این احتیاج داریم، بشدّت هم محتاجیم. هم در زندگی فردیمان، زندگی شخصیمان، اخلاقمان، رفتارمان، سلوکمان اشکالاتی وجود دارد که با قرآن برطرف میشود، هم در زندگی جمعیمان که در زندگی جمعی هم، یک بخشی ارتباطات درون جامعه است ــ ارتباطاتمان با هم، همکاریهایمان، تعاملمان، محبّتهای طرفینیمان ــ یک بخشی هم مربوط به مواجههی با بیرون از جامعه است؛ اینها مسائل ما است. در همهی اینها، هم در مسائل شخصی، هم در مسائل اجتماعیِ درونجامعهای، و هم در مسائل اجتماعیِ مربوط به بیرون جامعه، در همهی اینها ما ابتلائاتی داریم که این ابتلائات با قرآن برطرف میشود؛ قرآن میتواند ما را در این زمینه راهنمایی کند و دست ما را بگیرد.
حالا در زمینهی ارتباط با بیرون جامعه، امروز ملّت ایران مواجه است با یک جبههی وسیعی از قدرتمداران کافر یا منافق؛ این[جور] است. [ما] با ملّتها مشکلی نداریم. ملّتها با همدیگر یا برادرند، یا اگر هم بیگانه هستند کاری به هم ندارند. آن که کار به کار کشورها و ملّتها دارد، قدرتمدارانند. ما امروز جزو آن کشورهایی هستیم که با یک جبههی وسیعی از این قدرتمداران مواجهیم؛ چگونه با اینها رفتار بکنیم؟ قرآن متضمّن چگونگی رفتار با اینها است: در چه مرحله با اینها حرف بزنیم؟ در چه مرحله دستِ همکاری بدهیم؟ در چه مرحله مشت به دهان اینها بکوبیم؟ در چه مرحله شمشیر بکشیم؟ همهی اینها در قرآن مشخّص است.
در زمینهی مسائل اجتماعیِ درونجامعهای ــ مسائل ارتباطات ــ خب میدانید از نظر اسلام در تشکیل جامعهی اسلامی، بعد از توحید و معارف و ارتباط با خدا، مهمترین مسئله عدالت است، عدالت اجتماعی است. پیغمبران بعد از توحید، به هیچ چیز به قدر عدالت دعوت نکردند. ما در زمینهی عدالت اجتماعی مشکلاتی داریم، راهحلّش در قرآن است. در زمینهی شخصی خودمان، احوال شخصی خودمان دچار امراض اخلاقی و روحی هستیم؛ نهفقط ما، همهی بشریّت امروز دچار این امراض روحانی و اخلاقی و معنوی هستند؛ دچار حسدند، دچار بخلند، دچار سوءظنّند، دچار تنبلیاند، دچار هواپرستیاند، دچار خودخواهیاند، دچار ترجیح منافع خود بر منافع جمعند؛ اینها هست؛ اینها در بین ما هم هست؛ ما هم جامعهی اسلامی هستیم. در یک جاهایی پیشرفتهایی هم کردهایم امّا در عین حال از این بیماریها هم داریم؛ علاجش در قرآن است. اگر تلاوت قرآن درست انجام بگیرد ــ که حالا مختصری یک اشارهای خواهم کرد ــ تلاوت انجام بگیرد و استماع انجام بگیرد، این امراض برطرف میشود.
قرآن، هم علاج را به ما میگوید ــ درست توجّه کنید ــ هم علاج را به ما میگوید و راه را به ما نشان میدهد، هم در ما انگیزه ایجاد میکند؛ این مهم است. خیلیها هستند راه را بلدند [امّا] انگیزه در آنها نیست و دستگاههای فکری و اخلاقی قادر نیستند در اینها انگیزه به وجود بیاورند؛ قرآن انگیزه به وجود میآورد. وقتی قرآن را خوب تلاوت کنند و خوب استماع کنیم و خوب در آن دقّت کنیم، آن وقت این نتایج بزرگ برای ما حاصل خواهد شد، این بیماریها برطرف خواهد شد. خود قرآن این را متذکّر شده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه؛ تلاوت؛ آیات را تلاوت میکند. نتیجهی تلاوت آیات چه میشود؟ وَ یُزَکّیهِم؛ این آیات را که تلاوت میکند، اینها موجب تزکیه است. تزکیه یعنی چه؟ یعنی شفای روح و دل؛ این معنای تزکیه است. دل انسان، روح انسان، جان انسان از آن بیماریهایی که به بعضیاش اشاره کردم، شفا پیدا میکند؛ این میشود تزکیه؛ قرآن این کار را میکند، تلاوت قرآن، تزکیه ایجاد میکند. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتاب؛ کتاب را به آنها تعلیم میدهد. کتاب چیست؟ کتاب عبارت است از آن قوارهی زندگی فردی و اجتماعی؛ آنچه خدای متعال اسم آن را در تعبیرات قرآنی و دینی گذاشتهاند «حق». کتاب یعنی قوارهی کلّی زندگی فردی و اجتماعی؛ شکل زندگی اجتماعی و فردی، مجموعهای است که «کتاب» متضمّن آن است، مبیّن آن است، عبارةٌاُخرای آن است. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛(۴) حکمت چیست؟ معارف، شناخت حقایق عالم وجود؛ که حقایق عالم وجود را انسان بشناسد؛ تلاوت کتاب، اینها را به ما یاد بدهد.
یَتلوا عَلَیهِم؛ پیغمبر قرآن را بر مردم تلاوت میکند، برای اینکه این چند کار انجام بگیرد: «تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت». شما چه کار میکنید؟ شما قرّاء همان کار پیغمبر را میکنید؛ شما هم تلاوت میکنید. کار تلاوت، کار پیامبرانه است؛ تلاوت قرآن اینقدر اهمّیّت دارد؛ اینکه شما بتوانید مفاهیم قرآنی را به مسلّمات فکری آحاد مردم تبدیل کنید. هزاران عنوان و سرفصل مهم در قرآن وجود دارد؛ مثلاً فرض بفرمایید «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»(۵) یا «خُذِ العَفو»(۶) یا «اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیرا»؛(۷) همهی اینها عناوین و سرفصلها است. یکی از وظایف و یکی از کارکردهای تلاوت شما ــ اگر درست انجام بگیرد ــ این است که این مفاهیم را تبدیل میکند به مسلّمات فکری جامعه؛ برای جامعه جا میافتد که باید قیام به قسط کرد؛ باید ذکر خدا کرد: اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً؛ باید در بین برادران عفو کرد: خُذِ العَفو؛ باید «فَلیُقاتِل فی سَبیلِ الله»؛(۸) و بقیّهی مفاهیمی که در قرآن وجود دارد. این مبالغه نیست: هزاران عنوان و مطلب و سرفصل در قرآن وجود دارد که اینها میتواند تبدیل بشود به معارف فکریِ عامّهی مردم و عموم مردم؛ چه چیزی این کار را میکند؟ تلاوت خوب. [آن وقت] سواد قرآنی مردم بالا میرود و آنجوری فکر میکنند که قرآن دستور داده.
معمولاً انسان هر جور که فکر میکند، همانجور حرکت میکند و راه میرود. بنابراین، تلاوت قرآن و قرائت قرآن و این کاری که شما میکنید، یک چنین اهمّیّتی دارد، یک چنین معجزهای میکند، یک چنین کار بزرگی را انجام میدهد؛ امّا با رعایت آداب تلاوت؛ شرطش این است. این، آن چیزی است که تکلیف شما را سنگین میکند؛ باید آداب تلاوت را مراعات کنید.
اوّلین ادب این است که وقتی تلاوت میکنید قرآن را ــ چه خودتان در خانه، یا در بین جمع در اینجا و هر جای دیگر ــ بدانید که در حضور خدا هستید، دارید کلام او را بر ما میخوانید؛ توجّه داشته باشید که در حضور خداوند، دارید گفتهی او را به ما میرسانید، حرف او را به ما میرسانید. این یک احساسی به شما میدهد؛ این خیلی مهم است. اوّل این است.
قرآن را با توجّه به معنا بخوانید. من امروز دیدم بعضی از برادران این را خوب رعایت کردند و این تلاوتهایی که انجام گرفت، با توجّه به معنا بود. گاهی اوقات توجّه به معنا نیست، تلاوت اثر نمیگذارد. توجّه به معنا که داشته باشید و بدانید که چه حقیقتی دارد از حنجرهی شما خارج میشود ــ توجّه به معنا یعنی این ــ این اثر میگذارد. ممکن است کسی عربزبان باشد و عربی زبان مادریاش باشد، امّا توجّه نداشته باشد که چه دارد میگوید؛ یعنی این مهم است که بدانیم چه داریم میگوییم؛ توجّه به معنا یعنی این.
و با ترتیل بخوانید قرآن را. ترتیل البتّه امروز در اصطلاح رایج بین ماها همین تلاوتهایی است که در این جلسات قرآنی، چند نفر مینشینند ترتیل میخوانند، میگویند ما ترتیل میخوانیم؛ ترتیل این نیست. [اینکه میفرماید] «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلًا»،(۹) ترتیل به معنای این است که قرآن را با فهم، با تدبّر، با مکث [بخوانیم]: وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث؛(۱۰) ترتیل این است. ترتیل یک امر معنوی است. بدانید که چه کار دارید میکنید، چه دارید میخوانید، چه دارید تحویل طرف مقابل میدهید و با چه قالبی دارید آن را تحویل میدهید؛ این هم مهم است که حالا به این هم شاید اشاره بکنم. ترتیل این است. البتّه به شیوهی متعارفی که حالا در بین قرّاء معروف و کسانی که در قرائت کتاب نوشتهاند [رایج است]، تلاوت قرآن یا به صورت «تحقیق» است یا به صورت «تدویر» است یا به صورت حَدر یا «تحدیر» است. تدویر همان حدّ وسط است، همان که ما امروز به آن میگوییم ترتیل؛ اسم علمی و فنّیِ این، تدویر است؛ بالاتر از این، تحقیق است که همین تلاوتهایی است که شما میکنید؛ پایینتر از آن، حَدر یا تحدیر است که تند خواندن و بسرعت خواندن قرآن است. اگر قرآن با ترتیل خوانده بشود ــ به همین معنایی که عرض کردیم، نه به آن معنایی که رایج است ــ آن اثر را خواهد گذاشت. حالا من اینجا داخل پرانتز بگویم که قرآن خواندن به همین شکل تدویر که ما به آن میگوییم ترتیل، خیلی کار مهمّی است، خیلی کار جالبی است. اینکه الان رایج شده در همهی کشور، در مشهد، در قم، در جمکران، در خوزستان در اهواز، در طبس، در همهجا میخوانند قرآن را که در تلویزیون پخش میکنند، این کار خیلی باارزشی است، کار خیلی خوبی است. شاید من نتوانم آن شادی و خرسندی فوقالعادهی خودم را تصویر کنم برای شما، آن وقتی که میبینم قرّاء مختلف و گوناگون میآیند مینشینند قرآن را میخوانند، هم تجویدی، هم با وقف و ابتداء صحیح، هم با مخارج حروف زیبا و صحیح؛ این خیلی فوقالعاده است، این خیلی خوب است؛ این هر چه بیشتر رواج پیدا کند خوب است. علیایّحال، بنابراین ترتیلِ به آن معنایی که عرض کردیم، آن شرط تأثیرگذاری تلاوت ما است.
نکتهی سوّم، هدف قاری در تلاوت اوّلاً عبارت باشد از بهرهمندی خودش. شما که قرآن میخوانید، در درجهی اوّل در نظر بگیرید که خودتان را بهرهمند کنید. در درجهی بعد مخاطبتان را بهرهمند کنید. در درجهی سوّم آرایشهای لازم قالبی و لفظی را متناسب با قرآن ارائه بدهید؛ این آرایشها، اینهایی که میخوانند، صداهای خوب، اصوات زیبا و شیوههای خوبی که میخوانند، عیبی ندارد. که خب خوشبختانه من میبینم در بین قرّاء خودمان، کسانی که حالا در تلویزیون یا اینجوری پخش میشود که ما احیاناً مشاهده میکنیم، خیلیشان تلاوتهایشان، لحنهایشان، لحنهای تقلیدی نیست؛ لحنهایی است که خودشان ابتدائاً این لحن را دارند ابداع میکنند. قدیمها ــ اوایل انقلاب ــ قرّاء ما بایستی از یکی از این قرّاء معروف مصری تقلید میکردند؛ یا از عبدالباسط، یا از مصطفیٰ اسماعیل و منشاوی و امثال اینها؛ امروز میبینم نه، [اینجور نیست.] البتّه تقلید هم اشکالی ندارد؛ یعنی کسانی که از یک صوتی تقلید میکنند و لحن یک قاری خوبی را تکرار میکنند و فرامیگیرند و آن را تقلید میکنند، این اشکالی ندارد، این هیچ عیبی ندارد؛ امّا امروز در کشورمان بحمداللٰه قراءمان خودشان ابداع لحن میکنند؛ انسان این را در بعضی از قرّاء مشاهده میکند. خب پس بنابراین اگر چنانچه شما هدفتان در درجهی اوّل خودتان باشد، که خودتان تحت تأثیر قرار بگیرید، در درجهی بعد هدف این باشد که مخاطب تحت تأثیر قرار بگیرد ــ اگر این شد ــ آن وقت آن مستمع شما هم خشوع پیدا میکند. خشوع مستمع در مقابل قرآن، ناشی از نوع تلاوت شما است؛ شما وقتی خوب تلاوت میکنید ــ «خوب» به همین معنایی که عرض کردم ــ دل مستمعتان را خاشع میکنید. این خشوع خیلی چیز باارزش و مهمّی است؛ حالت ذکر پیدا میشود؛ اُذکُرُوا اللٰهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلاً؛(۱۱) این تسبیح و این ذکر و این خشوعی که بر اثر تلاوت در دل شما به وجود میآید، این خیلی چیز باارزشی است، ما به این احتیاج داریم.
البتّه یک مسئله در کشور ما و کشورهای غیر عرب، مسئلهی فهم معانی است، که این مشکل را باید یک جوری حل کنیم؛ این جزو مشکلاتی است که ما مبتلا هستیم. حالا امروز خوشبختانه خیلی فرق کرده؛ قرّاء ما که میخوانند، آدم میفهمد که توجّه دارند به معانی، معانی را میفهمند و دارند حرف میزنند با انسان. در اوایل انقلاب اینجور نبود؛ تلاوت میکردند، معنایش را هم نمیفهمیدند؛ نتیجه این میشد که در کیفیّت خواندن، در قوارهی خواندن، در وقف و ابتداء و امثال اینها، خیلی اشکال به وجود میآمد. امروز بحمدالله خوب است، منتها باید این عمومیّت پیدا کند؛ یعنی باید مستمع شما هم وقتی که قرآن را میشنود، بفهمد شما چه میگویید؛ ولو فیالجمله متوجّه بشود که شما چه میگویید. این احتیاج دارد به کار، کارش هم به عهدهی آموزشوپرورش و سازمان تبلیغات و دستگاههای قرآنی است که به کار قرآن اشتغال دارند. اینها بنشینند فکر کنند شیوههایی را حقیقتاً پیدا کنند. البتّه یکی از راهها نوشتن ترجمه است که مینویسند و خوب است؛ راههای دیگری هم وجود دارد که بایستی بگردند و آنها را کشف کنند. این سیرتِ قاری بود، دلِ قاری بود؛ گفتیم قاری با شرایطش باید قرآن بخواند.
صورت قاری هم مهم است؛ اوّلاً حالت اهل صلاح در قاری باشد. اوّل انقلاب هر قاریای که از فلان کشور میخواست بیاید اینجا، یکی از شرطهایی که ما گفته بودیم باید با او بشود، این است که ریش بگذارد؛ چون آنها تراشیدن ریش را حرام نمیدانند، میتراشند ریش را؛ آخوند است، امّا ریشتراش است. شرط میکردیم که تهران که میآیید، ممنوع است؛ همهشان قبول کردند؛ یعنی من یادم نمیآید موردی را که [قبول نکرده باشد]. قاریهای متعدّدی آمدند؛ قرّاء معروف، بهاصطلاح قرّاء نامدارِ امروزِ که غالباً هم از دنیا رفتهاند، اینها همه ریش گذاشتند؛ هیچ کدامشان هم در آنجایی که میخواندند و جاهای دیگر و کشورهای دیگر، ریش نداشتند، اینجا ریش داشتند. این اهل صلاح بودن خیلی مهم است. قاری خود ما این را باید رعایت بکند. چون محاسن، شکل اهل صلاح است، شکل صالحین است؛ این را قاری حتماً رعایت کند؛ بخصوص آن قاریای که در تلویزیون یا در مجامع عمومی یا در مسجد و جای دیگر میخواهد بخواند.
مسئلهی لباس هم همینجور است. من به یکی از دوستانی که در مسافرتها میرفتند، خب در کشورهای مختلف، از قرّاء ما استقبال میشود، خیلی تحسین میکنند و استقبال میکنند؛ بعضی از قرّاء ما لباس آنها را میپوشند؛ گفتم چرا؟ چرا لباس آنها را میپوشید؟ شما ایرانی هستید؛ همین کت و شلوار خودتان را بپوشید؛ حدّاکثر این است که مثلاً یک عبا بر دوش بیندازید. یا کلاه آنها را سرشان میگذارند، لباس آنها را تنشان میکنند؛ یا لباس فلان قاریِ مصری را که حالا آن هم خودش محلّ حرف است، مثلاً تنش میکند! چه لزومی دارد؟ این ظواهر را حفظ کنید؛ [یعنی] امتیاز ایرانی بودن.
یک مسئله هم در این صورت قرائت، نپرداختن به الحان حرام است. توجّه داشته باشید؛ من آن جلسهی گذشته، به نظرم سال گذشته بود(۱۲) که اسم آوردم از بعضی از قرّاء؛ گفتند این [شخصی که] شما اسم آوردید طرفدار زیاد دارد؛ خب بله میدانیم طرفدار زیاد دارد؛ ما خودمان هم از خواندنش خوشمان میآید منتها گاهی اوقات خواندن او جوری است که انسان میبیند مثلاً فرض بفرمایید که با خواندن فلان خوانندهی مصری هیچ تفاوتی ندارد؛ مثل همان است، همانها را دارد میخواند. خب، این الحانِ قرآنی نیست؛ لحن قرآنی لحن دیگری است، منافات هم ندارد با خوبخوانی. الان همین شماها که اینجا خواندید، همین قرّاء خوب ما و کسانی که خوبتر از اینها میخوانند، الحان بسیار خوبی دارند، خوب هم میخوانند، زیبا هم هست، شیرین هم هست، انسان دلش میخواهد گوش بدهد، حرام هم نیست؛ بنابراین، میشود از الحان حرام اجتناب کرد.
عرض کردیم تقلید در شیوهی تلاوت عیب ندارد، ولیکن اینکه ما تلاش کنیم و جشنواره بگذاریم برای تربیت مقلّد، این را من حقیقتاً نفهمیدم؛ نمیدانم این ابتکار کجا است که مثلاً حالا ما بنشینیم یاد بدهیم که اگر میخواهید مثل شیخ مصطفیٰ اسماعیل بخوانید، باید اینجایش را اینجوری بخوانید! من نمیفهمم این یاد دادن چه لزومی دارد؛ حالا خودش یاد گرفت، خیلی خوب است، عیب ندارد. ضمناً نوارهای مصطفیٰ اسماعیل را در مشهد، اوّل بنده آوردم؛ یعنی سفارش کردم از کشورهای عربی آوردند پخش کردیم. مصطفیٰ اسماعیل را نمیشناختند در مشهد. [یعنی] من علاقهمندم به خواندن او و تلاوت او، امّا اینکه ما بیاییم به بچّهمان یاد بدهیم بگوییم تو بیا از او تقلید کن یا از منشاوی یا احمد شبیب یا از آن دیگری، این به نظر من یک کاری نیست که خیلی منطقی باشد.
یک نکته این است که دستگاههای مختلفی متولّی مسئلهی قرآنند و با قرآن سروکار دارند؛ وزارت ارشاد با قرآن سروکار دارد، سازمان تبلیغات سروکار دارد، اوقاف سروکار دارد، صداوسیما سروکار دارد، دستگاههای مختلف دیگر هم هستند، آحاد مردم و گروههای مردمی هم سروکار دارند؛ خب اینها همافزایی کنند. راه همافزاییاش هم این است که این شورای عالی قرآن که تشکیل شده، سیاستگذاری میکند؛ این سیاستگذاریها را مورد توجّه قرار بدهند؛ این کار مهمّی است، کار مفیدی است؛ یعنی جوری باشد که در سراسر کشور، کار قرآنی که پیش میرود، با توجّه به جهات مختلف و مسائل مختلف [باشد]. من دیدم بعضی از اساتید قرآن مذاکراتی کرده بودند ــ که آقایان در اختیار من گذاشتند بعضیاش را ــ مطالب مهمّی، مطالب قابل توجّهی از مسائل قرآنی را، مسائل تلاوت را اینها در میان گذاشتند، به آن توجّه داشتند، روی آن تکیه کردند، اهتمام ورزیدند؛ خب اینها مورد استفاده قرار بگیرد. بخصوص، صداوسیما باید از تولیدات فاخر قرآنی استقبال کند؛ یعنی بایستی واقعاً پشتیبانی کند. ما واقعاً در زمینهی تلاوت قرآن، الان تولیدات خیلی خوبی داریم، تولیدات برجستهای داریم؛ از اینها استفاده بشود و مردم استفاده کنند.
خوشبختانه پیشرفت کشور ما از لحاظ قرآن یک پیشرفت سریع و به نسبت کشورهای دیگری که ما میبینیم، بمراتب سریعتر بوده؛ یعنی در کشوری که قرآن در آن مهجور بود، تلاوت قرآن محدود بود و در شهرهای بزرگ، دو جلسه، سه جلسه یا پنج جلسهی قرآن بود و حدّاکثر مثلاً شش هفت قاری قرآن وجود داشتند که قرآن را خوب میخواندند، تجویدی میخواندند، امروز خوشبختانه در سراسر کشور، حتّی در شهرهای کوچک و شاید در بعضی از روستاها قرّاء خوبی هستند، قرّاء برجستهای هستند که تلاوت میکنند. خب اینها برجستگی ما است و نمیتوانند ادّعا کنند که جمهوری اسلامی از لحاظ قرآنی نتوانسته کار بکند؛ نه، بحمدالله خیلی خوب کار شده و بیشتر از این هم باید کار بشود. منتها این نکاتی که عرض کردم، باید مورد توجّه قرار بگیرد؛ یعنی عمده این است که چشمهی معنوی قرآن سرازیر بشود به افکار مردم، به دلهای مردم و در نتیجه به عملهای ما مردم سرازیر بشود؛ عمده این است. خداوند انشاءالله این توفیق را به شماها و همهی ما عنایت کند.
مجدّداً از همهی شماها تشکّر میکنم. از تشکیلدهندگان این جلسه تشکّر میکنم. از مجری محترم(۱۳) که خیلی خوب جلسه را اجرا کردند تشکّر میکنم. از یکایک کسانی که تلاوت کردند یا برنامه اجرا کردند تشکّر میکنم. انشاءالله همهی شما موفّق باشید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از قاریان و گروههای قرآنی به تلاوت قرآن و اجرای برنامه پرداختند.
(۲ آقای جواد روحانینژاد
(۳ آقای علی مختاری امیرمجدی
(۴ سورهی جمعه، بخشی از آیهی ۲
(۵ سورهی حدید، بخشی از آیهی ۲۵؛ «... با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند ...»
(۶ سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۹۹؛ «گذشت پیشه کن ...»
(۷ سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۴۱؛ «... خدا را یاد کنید؛ یادى بسیار.»
(۸ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۴
(۹ سورهی مزّمّل، بخشی از آیهی ۴؛ «... و قرآن را شمردهشمرده بخوان.»
(۱۰ سورهی اسراء، آیهی ۱۰۶؛ «و قرآنى [باعظمت را] بخشبخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را بهآرامى بر مردم بخوانى، و آن را بتدریج نازل کردیم.»
(۱۱ سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۴۱ و آیهی ۴۲؛ «... خدا را یاد کنید، یادی بسیار؛ و صبح و شام او را به پاکی بستایید.»
(۱۲ بیانات در جمع قاریان قرآن کریم، در اوّلین روز ماه مبارک رمضان (۱۴۰۲/۱۲/۲۲)
(۱۳. آقای مجید یراقبافان
خط حزبالله ۴۸۶ | روح سید و راه ما